راهبرد بلاتکليفکردن ايران
احمد عظيميبلوريان-استاد پيشين دانشگاه مريلند
ميخواهند ايران را در يک دوره بلاتکليفي قرار دهند؛ حالتي شبيه روزهاي پيش از حمله شوروي به ايران در شهريور ۱۳۲۰. عصر آن شبي که روسها به مشهد حمله کردند، کلانتريها به دستور دولت به همه اهالي مشهد دستور دادند که هيچ چراغي در شامگاه روشن نشود. کارخانه نخريسي را هم که ضمنا به حرم امام رضا (ع) و بخش کوچکي از مشهد برق ميداد، تعطيل کرده بودند که در شهر و صحن مطهر امام رضا (ع) چراغي روشن نباشد. چراغ خانهها بيشتر لامپا بود. ما بچهها به دستور مادرمان به زيرزمين تاريک پناه برديم تا اينکه صداي هواپيماهاي جنگي شوروي را شنيديم. همه ميلرزيديم؛ اما از ترس صدايمان درنميآمد. حدود هشت شب آسمان مشهد از نور دهها هواپيماي جنگي پوشيده شد که با غرشي وحشتناک از بالاي خانهها عبور ميکردند. شهر هم در تاريکي مطلق به فرو رفته بود. فرداي آن روز که به کوچه و خيابان رفتيم، همهجا سربازان شوروي را ميديديم که دوتا دوتا با مسلسلهاي خودکار که «آفتومات» خوانده ميشد، در خيابانها کشيک ميدادند. مشهد مانند ديگر شهرهاي شمال ايران اشغال شد؛ اما بمباران نشد. ما که تا آن زمان جنگ نديده بوديم، آن واقعيت را بهراحتي پذيرفتيم و تا سال 1325 با آن زندگي کرديم. ايران رسما وارد جنگ نشده بود، تنها با هيتلر همپيمان شده بود. بريتانيا و شوروي و آمريکا اين همسويي را نميپذيرفتند. اين روزها آمريکا و کرهشمالي از يک سو و ايران و غرب-بهويژه ايالات متحده آمريکا- از سوي ديگر تنشهايي را تجربه ميكنند. کرهشمالي از وضعيت بهتري در مقایسه با ايران برخوردار است؛ همسايگان کرهشمالي ازجمله روسيه، ژاپن، کرهجنوبي و چين ماهيت کرهشمالي را پذيرفتهاند؛ هرچند ترجيح ميدهند که کرهشمالي بازتر و نرمتر از اين باشد که هست. تنها مدعي نسبتا زورمند کرهشمالي آمريکاست تا مانع آن شود که کرهشمالي موشکهاي بالستیک و دوربردي بسازد که آمريکا را هدف قرار دهد؛ آنهم با بمب هستهاي. نرمش کنوني کيم جونگ اون - رهبر کرهشمالي- تا حدودي ايالت متحده آمريکا را به نرمش وادار کرده است. ترامپ اين نرمش را به حساب مؤثربودن استراتژي خود در برخورد با کرهشمالي ميپندارد و مايل است از آن به سود خود بهرهبرداري کند که کرهشمالي دست از ساختن سلاح هستهاي بردارد.
در مقابل، سالهاست که تحريمهاي سختي عليه ايران اجرا ميشود. بزرگترين تفاوت ايران با کرهشمالي اين است که تعدادي از کشورهاي همسايه ايران- بهويژه کشورهاي حاشيه خليج فارس- نهتنها به دنبال ايجاد زمينه تشديد اختلاف بين آمريکا و ايران هستند؛ بلکه هزينه آن را هم ميپردازند. اين پول از درآمد نفت به دست ميآيد که غرب مصرفکننده عمده آن است. فروش
۷۰۰ ميليارد دلار اسلحه به عربستان نمونه بارزي از تأمين هزينههاي جنگ است؛ همچنين احتمال دارد که دستگيري و حبس موقت 200 شاهزاده عربستان سعودي هم براي گرفتن پول بيشتري از آنها در راستای تأمين هزينههاي آمريکا در صورت بروز جنگ در منطقه باشد. تاکنون آمريکا نتوانسته است شرطي را به جز محاصره اقتصادي به ايران تحميل کند؛ اما همين اقدام تأثير خود را بر افزايش هيجانات اقتصادي گذاشته است. دشمنان ميخواهند جامعه ايران دچار التهاب شود که از آن سود ببرند و يک حالت اضطراب و بلاتکليفي مانند کرهشمالي در آن به وجود آورند؛ اما ايران يک کشور بزرگ با 80 ميليون جمعيت است و اداره آن هزينه دارد. محاصره اقتصادي غرب با اين اميد صورت ميگيرد که ايران توان هزينهکردن براي سيستم دفاعي خود را از دست بدهد يا حالتي به وجود آيد تا از درون صدمه ببيند. مخالفان ايران با کمک قدرتهاي خارجي بسيج شدهاند. اعتراض به برخي سياستهاي دولتها در سراسر جهان وجود دارد؛ در آمريکا هم پس از انتخاب ترامپ بيش از ۵۰ درصد مردم با دولت مخالفاند. هرجا مردم توانايي بيان نظرات خود را داشته باشند -چه مستقيم و چه از مسير پارلماني- کار به بحران نميکشد. آنچه
بهتازگی در ايران اوج گرفته، دعواهاي ميانجناحي است. اين حالت قدرت دفاع از کشور را در برابر دخالت خارجي کاهش ميدهد و کشور را آسيبپذير ميکند. افرادي مانند ترامپ و نوچههاي منطقهاي او در آرزوي افزايش کشمکشهاي دروني در ايران هستند. بخشي از کشمکشهاي دروني در فضاي سياسي ايران به خاطر ازدستدادن امکاناتي است که پيشازاين در اختيار افراد يا گروههاي خاصي بوده است. اين بحث را با ذکر يک نمونه واقعي که شخصا شاهد بودهام، پايان ميدهم: دو، سه سال پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، روزي با يک مقام دولتي قرار ملاقات داشتم. سر ساعت تعيينشده وارد اتاق او شدم و ديدم که بهشدت عصباني است. کراوات او نيمهباز بود. کتش را روي صندلي گذاشته بود و روي ميز او پر از کاغذپاره بود. اوراقي را از کشوي ميزش درميآورد و پارهپاره ميکرد. حدس زدم خبري شده است. پرسيدم «ناراحتيد؟» گفت: «اگر قرار باشد من در اينجا نباشم، ميخواهم سر به تن اين وزارتخانه نباشد». فهميدم که از کار برکنار شده است! بهدستآوردن موقعيت و پست دولتي سر جاي خود محفوظ؛ اما عقل سليم بايد به کل کشور در متن يک منطقه پرآشوب نگاه کند. مسئولان پيشين و کنوني بايد آنقدر
سعه صدر داشته باشند که به تنشهاي موجود دامن نزنند. نبايد با بهراهانداختن جنجال و پرحرفي غيرضروري عنان را به دست دشمناني داد که براي منافع خود منتظر استفاده از ضعف داخليها و آسيبزدن به کشورند.
ميخواهند ايران را در يک دوره بلاتکليفي قرار دهند؛ حالتي شبيه روزهاي پيش از حمله شوروي به ايران در شهريور ۱۳۲۰. عصر آن شبي که روسها به مشهد حمله کردند، کلانتريها به دستور دولت به همه اهالي مشهد دستور دادند که هيچ چراغي در شامگاه روشن نشود. کارخانه نخريسي را هم که ضمنا به حرم امام رضا (ع) و بخش کوچکي از مشهد برق ميداد، تعطيل کرده بودند که در شهر و صحن مطهر امام رضا (ع) چراغي روشن نباشد. چراغ خانهها بيشتر لامپا بود. ما بچهها به دستور مادرمان به زيرزمين تاريک پناه برديم تا اينکه صداي هواپيماهاي جنگي شوروي را شنيديم. همه ميلرزيديم؛ اما از ترس صدايمان درنميآمد. حدود هشت شب آسمان مشهد از نور دهها هواپيماي جنگي پوشيده شد که با غرشي وحشتناک از بالاي خانهها عبور ميکردند. شهر هم در تاريکي مطلق به فرو رفته بود. فرداي آن روز که به کوچه و خيابان رفتيم، همهجا سربازان شوروي را ميديديم که دوتا دوتا با مسلسلهاي خودکار که «آفتومات» خوانده ميشد، در خيابانها کشيک ميدادند. مشهد مانند ديگر شهرهاي شمال ايران اشغال شد؛ اما بمباران نشد. ما که تا آن زمان جنگ نديده بوديم، آن واقعيت را بهراحتي پذيرفتيم و تا سال 1325 با آن زندگي کرديم. ايران رسما وارد جنگ نشده بود، تنها با هيتلر همپيمان شده بود. بريتانيا و شوروي و آمريکا اين همسويي را نميپذيرفتند. اين روزها آمريکا و کرهشمالي از يک سو و ايران و غرب-بهويژه ايالات متحده آمريکا- از سوي ديگر تنشهايي را تجربه ميكنند. کرهشمالي از وضعيت بهتري در مقایسه با ايران برخوردار است؛ همسايگان کرهشمالي ازجمله روسيه، ژاپن، کرهجنوبي و چين ماهيت کرهشمالي را پذيرفتهاند؛ هرچند ترجيح ميدهند که کرهشمالي بازتر و نرمتر از اين باشد که هست. تنها مدعي نسبتا زورمند کرهشمالي آمريکاست تا مانع آن شود که کرهشمالي موشکهاي بالستیک و دوربردي بسازد که آمريکا را هدف قرار دهد؛ آنهم با بمب هستهاي. نرمش کنوني کيم جونگ اون - رهبر کرهشمالي- تا حدودي ايالت متحده آمريکا را به نرمش وادار کرده است. ترامپ اين نرمش را به حساب مؤثربودن استراتژي خود در برخورد با کرهشمالي ميپندارد و مايل است از آن به سود خود بهرهبرداري کند که کرهشمالي دست از ساختن سلاح هستهاي بردارد.
در مقابل، سالهاست که تحريمهاي سختي عليه ايران اجرا ميشود. بزرگترين تفاوت ايران با کرهشمالي اين است که تعدادي از کشورهاي همسايه ايران- بهويژه کشورهاي حاشيه خليج فارس- نهتنها به دنبال ايجاد زمينه تشديد اختلاف بين آمريکا و ايران هستند؛ بلکه هزينه آن را هم ميپردازند. اين پول از درآمد نفت به دست ميآيد که غرب مصرفکننده عمده آن است. فروش
۷۰۰ ميليارد دلار اسلحه به عربستان نمونه بارزي از تأمين هزينههاي جنگ است؛ همچنين احتمال دارد که دستگيري و حبس موقت 200 شاهزاده عربستان سعودي هم براي گرفتن پول بيشتري از آنها در راستای تأمين هزينههاي آمريکا در صورت بروز جنگ در منطقه باشد. تاکنون آمريکا نتوانسته است شرطي را به جز محاصره اقتصادي به ايران تحميل کند؛ اما همين اقدام تأثير خود را بر افزايش هيجانات اقتصادي گذاشته است. دشمنان ميخواهند جامعه ايران دچار التهاب شود که از آن سود ببرند و يک حالت اضطراب و بلاتکليفي مانند کرهشمالي در آن به وجود آورند؛ اما ايران يک کشور بزرگ با 80 ميليون جمعيت است و اداره آن هزينه دارد. محاصره اقتصادي غرب با اين اميد صورت ميگيرد که ايران توان هزينهکردن براي سيستم دفاعي خود را از دست بدهد يا حالتي به وجود آيد تا از درون صدمه ببيند. مخالفان ايران با کمک قدرتهاي خارجي بسيج شدهاند. اعتراض به برخي سياستهاي دولتها در سراسر جهان وجود دارد؛ در آمريکا هم پس از انتخاب ترامپ بيش از ۵۰ درصد مردم با دولت مخالفاند. هرجا مردم توانايي بيان نظرات خود را داشته باشند -چه مستقيم و چه از مسير پارلماني- کار به بحران نميکشد. آنچه
بهتازگی در ايران اوج گرفته، دعواهاي ميانجناحي است. اين حالت قدرت دفاع از کشور را در برابر دخالت خارجي کاهش ميدهد و کشور را آسيبپذير ميکند. افرادي مانند ترامپ و نوچههاي منطقهاي او در آرزوي افزايش کشمکشهاي دروني در ايران هستند. بخشي از کشمکشهاي دروني در فضاي سياسي ايران به خاطر ازدستدادن امکاناتي است که پيشازاين در اختيار افراد يا گروههاي خاصي بوده است. اين بحث را با ذکر يک نمونه واقعي که شخصا شاهد بودهام، پايان ميدهم: دو، سه سال پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، روزي با يک مقام دولتي قرار ملاقات داشتم. سر ساعت تعيينشده وارد اتاق او شدم و ديدم که بهشدت عصباني است. کراوات او نيمهباز بود. کتش را روي صندلي گذاشته بود و روي ميز او پر از کاغذپاره بود. اوراقي را از کشوي ميزش درميآورد و پارهپاره ميکرد. حدس زدم خبري شده است. پرسيدم «ناراحتيد؟» گفت: «اگر قرار باشد من در اينجا نباشم، ميخواهم سر به تن اين وزارتخانه نباشد». فهميدم که از کار برکنار شده است! بهدستآوردن موقعيت و پست دولتي سر جاي خود محفوظ؛ اما عقل سليم بايد به کل کشور در متن يک منطقه پرآشوب نگاه کند. مسئولان پيشين و کنوني بايد آنقدر
سعه صدر داشته باشند که به تنشهاي موجود دامن نزنند. نبايد با بهراهانداختن جنجال و پرحرفي غيرضروري عنان را به دست دشمناني داد که براي منافع خود منتظر استفاده از ضعف داخليها و آسيبزدن به کشورند.