|

موزه‌ و كاركردهايش

وحید معتمدنژاد . فعال فرهنگی

موزه ممكن است تعاريف و گونه‌هاي متفاوتي داشته باشد اما تعريفي كه اشتراك بيشتري دارد، اين است كه موزه بازتاب‌دهنده تمامی فعاليت‌هاي انسان از طبيعي، فرهنگي و اجتماعي است و براساس تعريف شوراي بين‌الملل موزه، هدف موزه عبارت از گردآوري، نگهداري، مطالعه و به نمايش گذاشتن آثار مرتبط با انسان و محيط طبيعي او براي آموزش، پژوهش و ارزش‌دادن به اين مجموعه‌ها و همچنين لذت‌بردن از آنهاست. امروزه علاوه بر موزه‌هاي عمومي كه بنا بر ظرفيت مكاني و استعداد منطقه‌اي كه موزه در‌آن قرار دارد، گونه‌هاي مختلف هنري، علمي، تاريخي، جنگي و تكنولوژي در آن جاي داده شده است. شاهد موزه‌هاي تخصصي با تعريف و كاركرد خاص هستيم كه از انواع آنها مي‌توان به موزه هنري شامل بخش فرش، نقاشي، خط، فيلم، عكس و... و موزه تاريخي شامل لباس، اماكن باستاني، اسكناس، سكه، تمبر و... موزه تكنولوژي شامل راديو- تلويزيون، خودرو، دوچرخه، موتورسيكلت، هواپيما و... و انواع مختلف ديگري اشاره كرد. اما آنچه نقش موزه‌ها را پراهميت كرده است، فراتر از يك بازديد معمولي از آنها و لذت بردن لحظه‌اي است. كاركرد موزه‌ها امروزه چندبعدي است و كاويدن هركدام از اين ابعاد نيازمند نه يك مقاله و يادداشت كوتاه، بلكه مقالات زيادي است تا بتوان حق مطلب را ادا كرد. در واقع موزه‌ها امروز نقش واسط و روشنگری را برای بازدیدکننده قائل‌اند که با تطبیق گذشته با امروز، از او فردی «کنشگر و مطالبه‌جو» در تمام صحنه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ساخته تا از این رهگذر زمینه را برای هرگونه تغییر و تحول در ساختار گوناگون اجتماعی مهیا كند.از‌این‌رو موزه‌ها، باید انگیزش اکتسابی در جهت رفع نیاز‌های اجتماعی داشته باشند تا بهتر و مفیدتر بتوانند خلأ موجود در عواطف، احساسات و تقاضای فردی را برطرف کرده و روح نشاط را در جامعه حاکم کنند.آن سوی این یادداشت، نگاهی است که دولت‌ها در رویارویی با نقش موزه‌ها در پایداری فرهنگی در مواجهه با هرگونه تغییر و تحول دارند؛ خواه این مسیر در جهت روشنگری جوامع پیش رود، خواه به‌صورت کسب درآمد از محل جذب گردشگر ایفای نقش كند. هر دو این فرضیه‌ها در کشور ما در سال‌های اخیر، موضوع قابل‌توجهی بوده است که باید به آن پرداخت.

هرچند تمامی دولت‌های بعد از انقلاب به‌ویژه دولت اصلاحات به توسعه فرهنگی اشاره‌ای خاص داشته‌اند و معتقد به نقش موزه‌ها در ایجاد بستری درآمدزا از یک طرف و نقش احیاگر فرهنگ و عامل روشنگری در افکار عمومی از این طریق بوده‌اند اما ميزان كاميابي آنها در اين خصوص نيازمند دقت و تأمل است.
امروز وقتی نامی از «دولت» به مفهوم عام آن برده می‌شود، مفاهیمی چون نظم و اداره جامعه در تمامی شئون آن به ذهن متبادر می‌شود و کمتر به جنبه فرهنگ در وظایف دولت اشاره می‌شود. این در حالی است که پرداختن به مقوله فرهنگ به‌عنوان یک پدیده اجتماعی در ذیل مأموریت دولت‌هاست تا به آگاهی فردی و عمومی جامعه بینجامد.
نقش فرهنگ در تعریف هویت و متعاقب آن شکل‌دهی به رفتارهای فردی، اجتماعی و سیاسی و جایگاه موزه‌ها در این خصوص از مواردی است که دولت‌ها می‌توانند و بايد در حوزه‌های گوناگون، گام مؤثری برداشته و پیشتاز در معرفی شالوده فکری و اجرائی خویش باشند.
این در حالی است که بنا بر تجربه نگارنده در حوزه میراث فرهنگی، دولت‌ها در سال‌های اخیر کمتر از این نقش استفاده كرده و بیشتر زمانی که میدان سیاست را در اقناع افکار عمومی خالی دیده‌اند، صرفا در مقطعی کوتاه به اين بخش روي آورده‌اند.
طبیعی است این‌گونه نگاه به مقوله فرهنگ که پراکندگی و پاره‌اندیشی در فصول آموزشی و یادآوری تاریخ کهن ایران را به همراه دارد، هیچ‌گاه در معرفی تمدن ایرانی و دولتی با شعار فرهنگی جلوه‌گر نخواهد شد.

موزه ممكن است تعاريف و گونه‌هاي متفاوتي داشته باشد اما تعريفي كه اشتراك بيشتري دارد، اين است كه موزه بازتاب‌دهنده تمامی فعاليت‌هاي انسان از طبيعي، فرهنگي و اجتماعي است و براساس تعريف شوراي بين‌الملل موزه، هدف موزه عبارت از گردآوري، نگهداري، مطالعه و به نمايش گذاشتن آثار مرتبط با انسان و محيط طبيعي او براي آموزش، پژوهش و ارزش‌دادن به اين مجموعه‌ها و همچنين لذت‌بردن از آنهاست. امروزه علاوه بر موزه‌هاي عمومي كه بنا بر ظرفيت مكاني و استعداد منطقه‌اي كه موزه در‌آن قرار دارد، گونه‌هاي مختلف هنري، علمي، تاريخي، جنگي و تكنولوژي در آن جاي داده شده است. شاهد موزه‌هاي تخصصي با تعريف و كاركرد خاص هستيم كه از انواع آنها مي‌توان به موزه هنري شامل بخش فرش، نقاشي، خط، فيلم، عكس و... و موزه تاريخي شامل لباس، اماكن باستاني، اسكناس، سكه، تمبر و... موزه تكنولوژي شامل راديو- تلويزيون، خودرو، دوچرخه، موتورسيكلت، هواپيما و... و انواع مختلف ديگري اشاره كرد. اما آنچه نقش موزه‌ها را پراهميت كرده است، فراتر از يك بازديد معمولي از آنها و لذت بردن لحظه‌اي است. كاركرد موزه‌ها امروزه چندبعدي است و كاويدن هركدام از اين ابعاد نيازمند نه يك مقاله و يادداشت كوتاه، بلكه مقالات زيادي است تا بتوان حق مطلب را ادا كرد. در واقع موزه‌ها امروز نقش واسط و روشنگری را برای بازدیدکننده قائل‌اند که با تطبیق گذشته با امروز، از او فردی «کنشگر و مطالبه‌جو» در تمام صحنه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ساخته تا از این رهگذر زمینه را برای هرگونه تغییر و تحول در ساختار گوناگون اجتماعی مهیا كند.از‌این‌رو موزه‌ها، باید انگیزش اکتسابی در جهت رفع نیاز‌های اجتماعی داشته باشند تا بهتر و مفیدتر بتوانند خلأ موجود در عواطف، احساسات و تقاضای فردی را برطرف کرده و روح نشاط را در جامعه حاکم کنند.آن سوی این یادداشت، نگاهی است که دولت‌ها در رویارویی با نقش موزه‌ها در پایداری فرهنگی در مواجهه با هرگونه تغییر و تحول دارند؛ خواه این مسیر در جهت روشنگری جوامع پیش رود، خواه به‌صورت کسب درآمد از محل جذب گردشگر ایفای نقش كند. هر دو این فرضیه‌ها در کشور ما در سال‌های اخیر، موضوع قابل‌توجهی بوده است که باید به آن پرداخت.

هرچند تمامی دولت‌های بعد از انقلاب به‌ویژه دولت اصلاحات به توسعه فرهنگی اشاره‌ای خاص داشته‌اند و معتقد به نقش موزه‌ها در ایجاد بستری درآمدزا از یک طرف و نقش احیاگر فرهنگ و عامل روشنگری در افکار عمومی از این طریق بوده‌اند اما ميزان كاميابي آنها در اين خصوص نيازمند دقت و تأمل است.
امروز وقتی نامی از «دولت» به مفهوم عام آن برده می‌شود، مفاهیمی چون نظم و اداره جامعه در تمامی شئون آن به ذهن متبادر می‌شود و کمتر به جنبه فرهنگ در وظایف دولت اشاره می‌شود. این در حالی است که پرداختن به مقوله فرهنگ به‌عنوان یک پدیده اجتماعی در ذیل مأموریت دولت‌هاست تا به آگاهی فردی و عمومی جامعه بینجامد.
نقش فرهنگ در تعریف هویت و متعاقب آن شکل‌دهی به رفتارهای فردی، اجتماعی و سیاسی و جایگاه موزه‌ها در این خصوص از مواردی است که دولت‌ها می‌توانند و بايد در حوزه‌های گوناگون، گام مؤثری برداشته و پیشتاز در معرفی شالوده فکری و اجرائی خویش باشند.
این در حالی است که بنا بر تجربه نگارنده در حوزه میراث فرهنگی، دولت‌ها در سال‌های اخیر کمتر از این نقش استفاده كرده و بیشتر زمانی که میدان سیاست را در اقناع افکار عمومی خالی دیده‌اند، صرفا در مقطعی کوتاه به اين بخش روي آورده‌اند.
طبیعی است این‌گونه نگاه به مقوله فرهنگ که پراکندگی و پاره‌اندیشی در فصول آموزشی و یادآوری تاریخ کهن ایران را به همراه دارد، هیچ‌گاه در معرفی تمدن ایرانی و دولتی با شعار فرهنگی جلوه‌گر نخواهد شد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها