|

سخنرانی ژاک دوبوک، فیلسوف فرانسوی درباره هشترودی

در فرصت کوتاهی که برایم در نظر گرفته شده، امکان توضیح کاملی درباره رساله محسن هشترودی وجود ندارد. استاد تومانیان، دانشجوی سابق پروفسور هشترودی، احتمالا موارد بیشتری دراین‌باره خواهد گفت. آنچه به من مربوط است، بیانِ نکاتی از رابطه یافته‌های محسن هشترودی در پاریس با یافته‌های چرن در هامبورگ است. نتیجه عمومی یافته‌های آنها، همان التصاق مشهور چرن- هشترودی است: اگر موقعیت مشخص هندسی به نتیجه رسیده، پس موقعیت دیگری نیز می‌تواند به نتیجه برسد. تفاوت بین دو ریاضی‌دان در این است: چون به نظر بسیاری از متخصصان از روشی بسیار هم‌جوار با روش‌های هندسی استفاده کرده و یک «قضیه وجود» را پایه‌ریزی می‌کند، حال آنکه محسن هشترودی یک «نتیجه ساختاری» ارائه می‌دهد. محسن هشترودی به این اکتفا نمی‌کند که «وجود» را اثبات کند؛ بلکه به محاسبه پارامترهایی که «موقعیت نهایی» را تعریف می‌کنند، می‌پردازد. این امر کاملا در سنت فرانسوی کارتان قرار دارد، سنتی که همواره نزدیک به دلبستگی‌های محاسباتی فیزیک‌دانان است. هشترودی چندین‌بار، انیشتین را ملاقات کرده و می‌دانست که فیزیک‌دانان نیازمند محاسبات دقیق‌اند. اختلاف فاحش بین «اثبات وجود» (این چیز مطمئن است، پس وجود دارد) و یک ساختار روشن. (اینک این چیز، [نشان‌تان می‌دهم] موجود است). در قلمروی بسیار ساده به قضیه رُل، فکر کنید. رُل تابع پیوسته‌‎ای را تعریف می‎کند که در a و b به صفر می‌رسند و دارای ماکسیممی بین a و b است که محل آن مشخص نیست؛ در‌حالی‌که مایل به دانستن آن هستیم. کاربرد قضیه رُل در نظریه‌های مالی، به منحنی مشهور لیفر منتج شده است: در‌صورتی‌که فشار مالی صفر باشد، چیزی داخل منحنی نمی‌شود؛ درصورتی‌که فشار به صد درصد برسد نیز، هم هست. حال با فرض اینکه عوامل اقتصادی به‌گونه‌ای پیوسته به تغییرات پیوسته فشار اقتصادی پاسخ بدهد، یک نرخ «بهینه تحمیلی» بین این دو درصد وجود دارد؛ ولی کدام، معلوم نیست. بسیاری از وزیران آرزومندند که قضیه رُل به یک نتیجه کاربردی برسد... . مایلم سخنانم را با دو نکته مشخص به پایان برسانم: یک: باید کتاب جامعی درباره این ریاضی‌دان بزرگ نوشته شود. نه‌تنها ریاضی‌دان؛ بلکه فیلسوف، شاعر، مدیر دانشگاهی و خدمتگزار مردم.
​برای‌ این کار آرشیو‌هایی در اختیار دارم. آرشیوهای موجود در تهران، آرشیوهای دانشگاه پرینستون، آرشیوهای آکادمی علوم در پاریس که فعلا آثار الی کارتان را که انسانی بسیار دقیق بود، جمع‌آوری و ضبط کرده‌اند. در میان نوشته‌های الی کارتان، دفترچه‌ای 12‌صفحه‌ای هست که یادداشت‌های کارتان روی رساله محسن هشترودی است. به یاد بیاوریم که در پایان جلسه دفاع پایان‌نامه، کارتان گفته بود: «اینک جوانی که شایسته جایزه نوبل است...».

علاوه‌بر‌آن مکاتباتی به تاریخ 1946، بین ژان کامبوا، مشاور علمی آن زمان سفارت در تهران و الی کارتان و محسن هشترودی موجود است. در آن زمان سفارت فرانسه، به این اپیزود تاریخ هندسه دیفرانسیلی آمیخته شده و علاقه‌مندی دفراگمانتاسیون جهانی شده بود که پیش‌تر از آن سخن گفتم. در این راستا، امروز حضور سفیر فرانسه، پس از 70 سال در این جلسه، برای ادای احترام به محسن هشترودی، بسیار خوشایند و سمبولیک است.
مطمئن نیستم برای کتابی که نام بردم، مؤلف شایسته‌ای پیدا خواهم کرد یا نه. به نظرم یک خانم ریاضی‌دان جوان ایرانی که در آزمایشگاهی در آلمان کار می‌کند، برای این کار بسیار شایسته است. به‌هر‌حال باید برای اجرائی‌شدنِ این کار کمک کنیم. پیداکردن کمک مالی برای چنین کار مهمی نباید مشکل باشد.
دو: امروز در ایران، تأسیس مؤسسه علمی محسن هشترودی مطرح است. تقریبا نظیر آنچه ایتالیایی‌ها در اریس (Erice) در سیسیل، به احترام فیزیک‌دان بزرگ خود اتوره ماجورانا (Ettore Majorana) ساخته‌اند.
این ایده در ماه جولای سال پیش با انجمن ریاضی‌دانان ایرانی به بحث گذاشته شد و امکان تأسیس یک مؤسسه بزرگ بین‌المللی چندرشته‌ای شامل ریاضی، علوم زیست‌محیطی و علوم رفتاری بررسی شد.
در یک کلام، این پروژه درخور‌توجهی است؛ پروژه‌ای بسیار جذاب و اگر ایرانیان علاقه‌مند باشند، وزارت تحقیقات فرانسه همه تلاش خود را برای به‌بارنشستن آن به کار خواهد بست.
امروز، ما بیش از هر زمان دیگر، به ضرورت جهانی کمتر گسسته باور داریم؛ جهانی که در آن دانش و فرهنگ جایگاه مرکزی و اساسی داشته باشند. اندیشه تمرکز این مؤسسه در ایران روی مبانی علمی توسعه پایدار امری بسیار نیکوست، موضوع مورد علاقه فرانسه که مورد علاقه اروپا نیز خواهد بود.
تهران 21 دی ماه 1396

در فرصت کوتاهی که برایم در نظر گرفته شده، امکان توضیح کاملی درباره رساله محسن هشترودی وجود ندارد. استاد تومانیان، دانشجوی سابق پروفسور هشترودی، احتمالا موارد بیشتری دراین‌باره خواهد گفت. آنچه به من مربوط است، بیانِ نکاتی از رابطه یافته‌های محسن هشترودی در پاریس با یافته‌های چرن در هامبورگ است. نتیجه عمومی یافته‌های آنها، همان التصاق مشهور چرن- هشترودی است: اگر موقعیت مشخص هندسی به نتیجه رسیده، پس موقعیت دیگری نیز می‌تواند به نتیجه برسد. تفاوت بین دو ریاضی‌دان در این است: چون به نظر بسیاری از متخصصان از روشی بسیار هم‌جوار با روش‌های هندسی استفاده کرده و یک «قضیه وجود» را پایه‌ریزی می‌کند، حال آنکه محسن هشترودی یک «نتیجه ساختاری» ارائه می‌دهد. محسن هشترودی به این اکتفا نمی‌کند که «وجود» را اثبات کند؛ بلکه به محاسبه پارامترهایی که «موقعیت نهایی» را تعریف می‌کنند، می‌پردازد. این امر کاملا در سنت فرانسوی کارتان قرار دارد، سنتی که همواره نزدیک به دلبستگی‌های محاسباتی فیزیک‌دانان است. هشترودی چندین‌بار، انیشتین را ملاقات کرده و می‌دانست که فیزیک‌دانان نیازمند محاسبات دقیق‌اند. اختلاف فاحش بین «اثبات وجود» (این چیز مطمئن است، پس وجود دارد) و یک ساختار روشن. (اینک این چیز، [نشان‌تان می‌دهم] موجود است). در قلمروی بسیار ساده به قضیه رُل، فکر کنید. رُل تابع پیوسته‌‎ای را تعریف می‎کند که در a و b به صفر می‌رسند و دارای ماکسیممی بین a و b است که محل آن مشخص نیست؛ در‌حالی‌که مایل به دانستن آن هستیم. کاربرد قضیه رُل در نظریه‌های مالی، به منحنی مشهور لیفر منتج شده است: در‌صورتی‌که فشار مالی صفر باشد، چیزی داخل منحنی نمی‌شود؛ درصورتی‌که فشار به صد درصد برسد نیز، هم هست. حال با فرض اینکه عوامل اقتصادی به‌گونه‌ای پیوسته به تغییرات پیوسته فشار اقتصادی پاسخ بدهد، یک نرخ «بهینه تحمیلی» بین این دو درصد وجود دارد؛ ولی کدام، معلوم نیست. بسیاری از وزیران آرزومندند که قضیه رُل به یک نتیجه کاربردی برسد... . مایلم سخنانم را با دو نکته مشخص به پایان برسانم: یک: باید کتاب جامعی درباره این ریاضی‌دان بزرگ نوشته شود. نه‌تنها ریاضی‌دان؛ بلکه فیلسوف، شاعر، مدیر دانشگاهی و خدمتگزار مردم.
​برای‌ این کار آرشیو‌هایی در اختیار دارم. آرشیوهای موجود در تهران، آرشیوهای دانشگاه پرینستون، آرشیوهای آکادمی علوم در پاریس که فعلا آثار الی کارتان را که انسانی بسیار دقیق بود، جمع‌آوری و ضبط کرده‌اند. در میان نوشته‌های الی کارتان، دفترچه‌ای 12‌صفحه‌ای هست که یادداشت‌های کارتان روی رساله محسن هشترودی است. به یاد بیاوریم که در پایان جلسه دفاع پایان‌نامه، کارتان گفته بود: «اینک جوانی که شایسته جایزه نوبل است...».

علاوه‌بر‌آن مکاتباتی به تاریخ 1946، بین ژان کامبوا، مشاور علمی آن زمان سفارت در تهران و الی کارتان و محسن هشترودی موجود است. در آن زمان سفارت فرانسه، به این اپیزود تاریخ هندسه دیفرانسیلی آمیخته شده و علاقه‌مندی دفراگمانتاسیون جهانی شده بود که پیش‌تر از آن سخن گفتم. در این راستا، امروز حضور سفیر فرانسه، پس از 70 سال در این جلسه، برای ادای احترام به محسن هشترودی، بسیار خوشایند و سمبولیک است.
مطمئن نیستم برای کتابی که نام بردم، مؤلف شایسته‌ای پیدا خواهم کرد یا نه. به نظرم یک خانم ریاضی‌دان جوان ایرانی که در آزمایشگاهی در آلمان کار می‌کند، برای این کار بسیار شایسته است. به‌هر‌حال باید برای اجرائی‌شدنِ این کار کمک کنیم. پیداکردن کمک مالی برای چنین کار مهمی نباید مشکل باشد.
دو: امروز در ایران، تأسیس مؤسسه علمی محسن هشترودی مطرح است. تقریبا نظیر آنچه ایتالیایی‌ها در اریس (Erice) در سیسیل، به احترام فیزیک‌دان بزرگ خود اتوره ماجورانا (Ettore Majorana) ساخته‌اند.
این ایده در ماه جولای سال پیش با انجمن ریاضی‌دانان ایرانی به بحث گذاشته شد و امکان تأسیس یک مؤسسه بزرگ بین‌المللی چندرشته‌ای شامل ریاضی، علوم زیست‌محیطی و علوم رفتاری بررسی شد.
در یک کلام، این پروژه درخور‌توجهی است؛ پروژه‌ای بسیار جذاب و اگر ایرانیان علاقه‌مند باشند، وزارت تحقیقات فرانسه همه تلاش خود را برای به‌بارنشستن آن به کار خواهد بست.
امروز، ما بیش از هر زمان دیگر، به ضرورت جهانی کمتر گسسته باور داریم؛ جهانی که در آن دانش و فرهنگ جایگاه مرکزی و اساسی داشته باشند. اندیشه تمرکز این مؤسسه در ایران روی مبانی علمی توسعه پایدار امری بسیار نیکوست، موضوع مورد علاقه فرانسه که مورد علاقه اروپا نیز خواهد بود.
تهران 21 دی ماه 1396
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها