|

ديپلماسي عليه تهديد اقتصاد ايران

جاويد قربان‌اوغلي . ديپلمات ارشد

سخنان رئيس‌جمهور در جمع اصحاب رسانه در آخرين روزهاي ماه رمضان با نقدهايي روبه‌رو شد. خلاصه حرف دکتر روحاني اين بود که شوک‌هاي اقتصادي چند ماه اخير ناشي از واقعيات اقتصادي کشور نیست، بلکه ريشه در جنگ رواني خارج از ايران دارد. تعجب او از اعتماد مردم به رسانه‌هاي بيگانه و توصيه‌اش به اصحاب جرايد داخلي، به مذاق برخي خوش نيامد و چنان‌چه گفته شد تا حد انتقادهاي گزنده پيش رفت. به عبارت ديگر آقاي رئيس‌جمهور نيز نوسانات در حوزه‌هاي اقتصادي را که معيشت مردم را با مشکلاتي روبه‌رو کرده پذيرفت. تحولاتي که سفره مردم را کوچک‌تر کرده و از آن مهم‌تر آينده‌اي مبهم از دارايي‌ها و اندوخته‌هاي اقشار مختلف را فراروي آنها قرار داد. تفاوت ديدگاه روحاني و نقادان سخنان او در دلايل اين تحولات اقتصادي است که روحاني آن را جنگ رواني خارج‌نشينان مي‌داند‌، درحالي‌که اصحاب رسانه نيز در کنار برخي از اقتصاددانان آن را ناشي از غلبه برخي از مکاتب اقتصادي در دستگاه تصميم‌گيري دولت ارزيابي مي‌کنند. نگاه اين يادداشت تأييد یکی از آنها و تکذيب ديگري نيست و نگارنده سوداي ورود به حوزه‌هاي تخصصي را ندارد. بااين‌همه اگر در وجوه شخصي و سياست‌ورزي وجه تشابهي بين روحاني و سلف او نباشد (که نيست) نمي‌توان مشابهت‌هاي فراوان شرايط اقتصادي کشور و به‌ويژه افزايش افسارگسيخته نرخ برابري ارز در مقابل پول ملي و رشد قيمت مسکن با دوره‌اي از رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد را انکار کرد؛ مقطعي که ارزش پول ملي به يک‌سوم کاهش يافت. در آن مقطع، شوک‌هاي اقتصادي ناشي از وضعيت ايران در مناسبات بين‌المللي، قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت، تحريم‌هاي منبعث از آن و تبعيت تقريبا همه کشورها و تحريم‌هاي ثانويه آمريكا کشور را در بن‌بست اقتصادي قرار داد. به نظر مي‌رسد حتي اگر با سخنان رئيس‌جمهور موافق باشیم و جنگ رواني را علت اصلي شوک‌هاي اخير در اقتصاد کشور بدانيم، نمي‌توان اين نکته را کتمان يا انکار کرد که جنگ رواني مدنظر رئيس‌جمهور در ارتباط مستقيم با شرايط کشور در حوزه سياست خارجي است. حملات تند ترامپ به توافق هسته‌اي و تمديد توأم با اکراه برجام و سخنان نيش‌دار او در تعليق تحريم‌هاي ناشي از آن، در واقع آتش تهيه و جنگ رواني او بود که مانع از ورود سرمايه‌گذاران خارجي شد. تبادلات بانکي و جريان آزاد نقل‌و‌انتقال پول را که گمان مي‌رفت پس از برجام در مسير عادي قرار گيرد، همچنان با مشکل روبه‌رو کرد و در نهايت با خروج رسمي از برجام و تهديد به اعمال تحريم‌هاي ثانويه، راه براي هرگونه تحول مثبت در اقتصاد کشور براي عادي‌سازي مبادلات اقتصادي با جهان مسدود شد. اگر «شرط لازم» براي برون‌رفت از بحران‌هاي مقطعي و قرارگرفتن چرخ‌هاي اقتصاد در مسير رشد منطقي چنان که رهبر انقلاب بر آن تأکيد کرده‌‌اند، در گرو اقتصاد مقاومتي است، بدون لکنت زبان بايد اعتراف کرد دستيابي به اين هدف ارزشمند و در واقع «شرط کافي» تحقق آن، برخورداري کشور از مناسبات عادي و بدون تهديد با کشورهاي جهان است. اقتصاددانان و فعالان اقتصادي کشور بر اين باورند که در حدود 40 سال گذشته از نظر شاخص‌ها، هشت سال دوران اصلاحات نقطه اوج تحولات مثبت و آرامش و هشت سال دوره احمدي‌نژاد نابسامان‌ترين دوره در اقتصاد کشور بود. ترديد نبايد کرد يکي از مهم‌ترين فاکتورهاي تأثيرگذار بر چنين دريافتي از وضعيت اقتصادي کشور، تفاوت‌هاي فاحش در جهت‌گيري سياست خارجي در اين دو دوره است.

کمااينکه با عبور از بحران هسته‌اي و دستيابي به توافق با قدرت‌هاي جهاني، بار ديگر صف طولاني رهبران و مقامات ارشد کشورها براي سفر به تهران و آمادگي شرکت‌هاي بزرگ و مطرح جهان براي حضور در بازار کشورمان ايجاد شد. روندي که با چرخش در سياست خارجي آمريكا پس از جلوس ترامپ بر کاخ سفيد و ادعاي او در اينکه برجام باعث آزادشدن ظرفيت‌هاي بزرگ ايران شده، نتوانست از دیدگاه او «جاه‌طلبي‌هاي منطقه‌اي و برنامه موشکي» را متوقف کند. امروز آمريكا يک قدرت اقتصادي و نظامي در جهان است. حتي روسيه رقيب سابق او نيز دريافته به‌جاي روي‌آوردن به جنگ سرد که هزينه‌هاي گزافي را بر مسکو تحميل مي‌کند و نتيجه‌اي هم جز عقب‌نشيني (مانند سرنوشت شوروي سابق) ندارد، حتي‌الامکان روش‌هاي سياسي را جايگزين رقابت نظامي و تسليحاتي با آمريكا کند. روش منطقي ايران پس از خروج آمريكا از توافق هسته‌اي، اين قدرت بزرگ جهان را منزوي کرد و اروپا مهم‌ترين متحدش را مقابل آن قرار داد، هرچند تلاش اروپای متحد آمريكا نيز براي مقابله با اين واقعيت و دفاع از توافق هسته‌اي تا جايي است که قاره سبز امنيت و اقتصاد خود را در تعارض با آن احساس نکند. ترديد ندارم در صورت رفتار منطقي ايران در سياست خارجي به‌‌ویژه در بحران‌هاي منطقه‌اي، اروپا با عزم و جديت بيشتري روابط اقتصادي با ايران را با وجود مخالفت‌هاي آمريكا ادامه خواهد داد. به‌‌ویژه اينکه استمرار سياست‌هاي ماجراجويانه ترامپ درباره تجارت جهاني و اعمال تعرفه‌ها موضع قاره سبز در مقابل متحد خود را تقويت خواهد کرد. خوشبختانه در هفته‌هاي اخير، نشانه‌هاي مثبتي از رهيافت برخورد منطقي و صبورانه با اين امر واقع در کشور در حال شکل‌گيري است که بايد آن را به فال نيک گرفت. با وجود تهديدهای اتاق فکر دلواپسان، تصميم نظام در حفظ برجام (و البته با تعيين شرايط کاملا منطقي)، سخنان مقام معظم رهبري درباره تعيين تکليف مهم‌ترين مسئله خاورميانه از طريق رفراندوم و اشاره ظريف ايشان به ناصر، رهبر فقيد مصر و همچنين رويکرد منطقي ايران در انتخابات اخير عراق و استفاده از قدرت نرم براي تغيير مسير تحولات نتايج انتخابات، جملگي نويدبخش شکل‌گيري جريان بهره‌گيري از سياست خارجي در مديريت بحران‌هايي است که اقتصاد کشور را دچار تلاطم کرده است. رجحان منافع ملي و عبور از خط قرمزهايي که ريشه در منازعات دوران جنگ سرد دارد، راهبردي منطقي براي آچمزکردن برنامه ترامپ و رژيم صهيونيستي، بهبود وضعيت اقتصادي و ترسيم آينده‌اي روشن براي فرزندان کشور است. ضمن اينکه با آن‌همه ادعاهاي ترامپ درباره ايران، چندان بي‌ميل نيست مانند موضوع کره‌ شمالي مدال تخريب حداقل بخشي از ديوار بي‌اعتمادي بين تهران- واشنگتن را بر سينه خود نصب کند.

سخنان رئيس‌جمهور در جمع اصحاب رسانه در آخرين روزهاي ماه رمضان با نقدهايي روبه‌رو شد. خلاصه حرف دکتر روحاني اين بود که شوک‌هاي اقتصادي چند ماه اخير ناشي از واقعيات اقتصادي کشور نیست، بلکه ريشه در جنگ رواني خارج از ايران دارد. تعجب او از اعتماد مردم به رسانه‌هاي بيگانه و توصيه‌اش به اصحاب جرايد داخلي، به مذاق برخي خوش نيامد و چنان‌چه گفته شد تا حد انتقادهاي گزنده پيش رفت. به عبارت ديگر آقاي رئيس‌جمهور نيز نوسانات در حوزه‌هاي اقتصادي را که معيشت مردم را با مشکلاتي روبه‌رو کرده پذيرفت. تحولاتي که سفره مردم را کوچک‌تر کرده و از آن مهم‌تر آينده‌اي مبهم از دارايي‌ها و اندوخته‌هاي اقشار مختلف را فراروي آنها قرار داد. تفاوت ديدگاه روحاني و نقادان سخنان او در دلايل اين تحولات اقتصادي است که روحاني آن را جنگ رواني خارج‌نشينان مي‌داند‌، درحالي‌که اصحاب رسانه نيز در کنار برخي از اقتصاددانان آن را ناشي از غلبه برخي از مکاتب اقتصادي در دستگاه تصميم‌گيري دولت ارزيابي مي‌کنند. نگاه اين يادداشت تأييد یکی از آنها و تکذيب ديگري نيست و نگارنده سوداي ورود به حوزه‌هاي تخصصي را ندارد. بااين‌همه اگر در وجوه شخصي و سياست‌ورزي وجه تشابهي بين روحاني و سلف او نباشد (که نيست) نمي‌توان مشابهت‌هاي فراوان شرايط اقتصادي کشور و به‌ويژه افزايش افسارگسيخته نرخ برابري ارز در مقابل پول ملي و رشد قيمت مسکن با دوره‌اي از رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد را انکار کرد؛ مقطعي که ارزش پول ملي به يک‌سوم کاهش يافت. در آن مقطع، شوک‌هاي اقتصادي ناشي از وضعيت ايران در مناسبات بين‌المللي، قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت، تحريم‌هاي منبعث از آن و تبعيت تقريبا همه کشورها و تحريم‌هاي ثانويه آمريكا کشور را در بن‌بست اقتصادي قرار داد. به نظر مي‌رسد حتي اگر با سخنان رئيس‌جمهور موافق باشیم و جنگ رواني را علت اصلي شوک‌هاي اخير در اقتصاد کشور بدانيم، نمي‌توان اين نکته را کتمان يا انکار کرد که جنگ رواني مدنظر رئيس‌جمهور در ارتباط مستقيم با شرايط کشور در حوزه سياست خارجي است. حملات تند ترامپ به توافق هسته‌اي و تمديد توأم با اکراه برجام و سخنان نيش‌دار او در تعليق تحريم‌هاي ناشي از آن، در واقع آتش تهيه و جنگ رواني او بود که مانع از ورود سرمايه‌گذاران خارجي شد. تبادلات بانکي و جريان آزاد نقل‌و‌انتقال پول را که گمان مي‌رفت پس از برجام در مسير عادي قرار گيرد، همچنان با مشکل روبه‌رو کرد و در نهايت با خروج رسمي از برجام و تهديد به اعمال تحريم‌هاي ثانويه، راه براي هرگونه تحول مثبت در اقتصاد کشور براي عادي‌سازي مبادلات اقتصادي با جهان مسدود شد. اگر «شرط لازم» براي برون‌رفت از بحران‌هاي مقطعي و قرارگرفتن چرخ‌هاي اقتصاد در مسير رشد منطقي چنان که رهبر انقلاب بر آن تأکيد کرده‌‌اند، در گرو اقتصاد مقاومتي است، بدون لکنت زبان بايد اعتراف کرد دستيابي به اين هدف ارزشمند و در واقع «شرط کافي» تحقق آن، برخورداري کشور از مناسبات عادي و بدون تهديد با کشورهاي جهان است. اقتصاددانان و فعالان اقتصادي کشور بر اين باورند که در حدود 40 سال گذشته از نظر شاخص‌ها، هشت سال دوران اصلاحات نقطه اوج تحولات مثبت و آرامش و هشت سال دوره احمدي‌نژاد نابسامان‌ترين دوره در اقتصاد کشور بود. ترديد نبايد کرد يکي از مهم‌ترين فاکتورهاي تأثيرگذار بر چنين دريافتي از وضعيت اقتصادي کشور، تفاوت‌هاي فاحش در جهت‌گيري سياست خارجي در اين دو دوره است.

کمااينکه با عبور از بحران هسته‌اي و دستيابي به توافق با قدرت‌هاي جهاني، بار ديگر صف طولاني رهبران و مقامات ارشد کشورها براي سفر به تهران و آمادگي شرکت‌هاي بزرگ و مطرح جهان براي حضور در بازار کشورمان ايجاد شد. روندي که با چرخش در سياست خارجي آمريكا پس از جلوس ترامپ بر کاخ سفيد و ادعاي او در اينکه برجام باعث آزادشدن ظرفيت‌هاي بزرگ ايران شده، نتوانست از دیدگاه او «جاه‌طلبي‌هاي منطقه‌اي و برنامه موشکي» را متوقف کند. امروز آمريكا يک قدرت اقتصادي و نظامي در جهان است. حتي روسيه رقيب سابق او نيز دريافته به‌جاي روي‌آوردن به جنگ سرد که هزينه‌هاي گزافي را بر مسکو تحميل مي‌کند و نتيجه‌اي هم جز عقب‌نشيني (مانند سرنوشت شوروي سابق) ندارد، حتي‌الامکان روش‌هاي سياسي را جايگزين رقابت نظامي و تسليحاتي با آمريكا کند. روش منطقي ايران پس از خروج آمريكا از توافق هسته‌اي، اين قدرت بزرگ جهان را منزوي کرد و اروپا مهم‌ترين متحدش را مقابل آن قرار داد، هرچند تلاش اروپای متحد آمريكا نيز براي مقابله با اين واقعيت و دفاع از توافق هسته‌اي تا جايي است که قاره سبز امنيت و اقتصاد خود را در تعارض با آن احساس نکند. ترديد ندارم در صورت رفتار منطقي ايران در سياست خارجي به‌‌ویژه در بحران‌هاي منطقه‌اي، اروپا با عزم و جديت بيشتري روابط اقتصادي با ايران را با وجود مخالفت‌هاي آمريكا ادامه خواهد داد. به‌‌ویژه اينکه استمرار سياست‌هاي ماجراجويانه ترامپ درباره تجارت جهاني و اعمال تعرفه‌ها موضع قاره سبز در مقابل متحد خود را تقويت خواهد کرد. خوشبختانه در هفته‌هاي اخير، نشانه‌هاي مثبتي از رهيافت برخورد منطقي و صبورانه با اين امر واقع در کشور در حال شکل‌گيري است که بايد آن را به فال نيک گرفت. با وجود تهديدهای اتاق فکر دلواپسان، تصميم نظام در حفظ برجام (و البته با تعيين شرايط کاملا منطقي)، سخنان مقام معظم رهبري درباره تعيين تکليف مهم‌ترين مسئله خاورميانه از طريق رفراندوم و اشاره ظريف ايشان به ناصر، رهبر فقيد مصر و همچنين رويکرد منطقي ايران در انتخابات اخير عراق و استفاده از قدرت نرم براي تغيير مسير تحولات نتايج انتخابات، جملگي نويدبخش شکل‌گيري جريان بهره‌گيري از سياست خارجي در مديريت بحران‌هايي است که اقتصاد کشور را دچار تلاطم کرده است. رجحان منافع ملي و عبور از خط قرمزهايي که ريشه در منازعات دوران جنگ سرد دارد، راهبردي منطقي براي آچمزکردن برنامه ترامپ و رژيم صهيونيستي، بهبود وضعيت اقتصادي و ترسيم آينده‌اي روشن براي فرزندان کشور است. ضمن اينکه با آن‌همه ادعاهاي ترامپ درباره ايران، چندان بي‌ميل نيست مانند موضوع کره‌ شمالي مدال تخريب حداقل بخشي از ديوار بي‌اعتمادي بين تهران- واشنگتن را بر سينه خود نصب کند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها