چرا همچنان آب به گاوخونی نمیرسد؟!
محمد درویش
تاکنون علاوه بر تونلهای کوهرنگ یک و دو، تونل چشمه لنگان هم ساخته شده تا درمجموع چیزی به اندازه آورد طبیعی سالانه رودخانه زایندهرود از سرشاخههای کارون به آن اضافه شود. اما عملا نهفقط وضعیت امروز زایندهرود و گاوخونی بدتر از روزگاری است که این نیروهای کمکی وجود نداشتند، بلکه درگیریهای متعدد را نیز رقم زده و روابط مردم در استانهای همجوار را دچار کدورت کردهاند. چاره کار چیست؟ آیا باید بهشتآباد و تونل سوم کوهرنگ و گلاب را هم احداث کرد؟! تا چه زمان باید به تزریق مرفین ادامه داد و اصولا چرا به درمان واقعی درد نپردازیم؟
حقیقت این است که برای نجات زایندهرود و گاوخونی باید بر پایه قوانین حاکم بر طبیعت حوضه آبخیز زایندهرود سند چیدمان توسعه اصفهان را طراحی کنیم، نه خواهشهای سیاسی و مصلحتهای فرامتنی!
در این راستا چندی پیش بابک ابراهیمی، معاون آب منطقهای استان اصفهان، در میزگردی تخصصی که ایرنا پوشش داده بود، گفت: مجموع زمينهاي كشاورزي - در سال ۱۳۶۰ - در بالادست سد زایندهرود در اصفهان و چهارمحال و بختياري 30 هزار هكتار و الگوي كشت آنها بيشتر زراعت بود. اما از آن سال تاكنون مجموع زمينهاي كشاورزي در بالادست سد زايندهرود در محدوده استان اصفهان به 62 هزار و در چهارمحال و بختياري به ۱۴ تا ۱۶ هزار هكتار رسيد كه جمع آن حدود ۸۰ هزار هكتار ميشود. ابراهيمي افزود: از طرفي وقتي خروجي سد زايندهرود به منطقه بِن و سامان ميرسد، 20 هزار هكتار نيز سطح سبز آنجا وجود دارد؛ يعني در مجموع حدود 95 تا صد هزار هكتار اراضي زير كشت در بالادست داريم. نتیجه آنکه 70 هزار هكتار نياز آبي در سه دهه اخير به اين محدوده اضافه شد که به 400 ميليون مترمكعب آب نياز دارد در حالی که کل آبی که تونل دوم كوهرنگ - 224 ميليون مترمكعب - و #چشمه_لنگان - 130 ميليون مترمكعب - به زایندهرود اضافه کردند، آن هم با صرف میلیاردها تومان اعتبار کمتر از این رقم است! به عبارت سادهتر، نتیجه حفر این دو تونل، نهتنها نتوانست تابآوری زایندهرود و گاوخونی
را تضمین کند، بلکه نیازهای کاذب در بالادست سد زایندهرود آفرید و بومسازگان طبیعی منطقه در سرشاخههای کارون را هم تخریب کرد.
در همین میزگرد حمیدرضا صفوی، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان، میگوید: تونل چشمه لنگان با هدف تأمين 130 ميليون مترمكعب آب براي زايندهرود ايجاد شد، اما اكنون آبي كه وارد رودخانه ميكند، حتي از دبي قبل از احداث تونل كمتر است! زيرا آب پايدار، كشاورزي را بهشدت توسعه داده است.
صفوي با بيان اينكه پيش از اين كشاورزي با آب ناپايدار انجام ميشد، اضافه كرد: اما اكنون الگوهاي كشت تغيير كرده است و كشتهاي پُرآب مانند پياز انجام ميشود. وی همچنین به حفر چاههای متعدد در فاصله 200متری یکدیگر در غرب اصفهان اشاره کرد که بهشدت زایندهرود را از زایش انداختهاند. خوانندگان عزیز روزنامه «شرق» برای اطلاع از محتوای کامل این گفتوگوها میتوانند به ایرنا مراجعه کنند اما راستی چرا کسی به افزایش اراضی کشاورزی در بالادست سد زایندهرود و در قلمرو استان اصفهان و نیز حفر چاههای متعدد در غرب اصفهان نمیپردازد و اجازه میدهیم گناه مقصران اصلی فراموش شود؟! به نظر میرسد همه آنهایی که در بروز این فاجعه مقصر هستند، میکوشند با فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن استانهای همجوار، تقصير خود را پاک کنند. آنهایی که بر طبل اختلافهای قومیتی میکوبند، خواسته یا ناخواسته در این زمین بازی میکنند. به نظرم همه تشکلهای واقعی محیطزیستی و نه دولتساختهها در چهار استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و یزد باید پای بیانیهای مشترک را امضا کنند که در آن هر نوع طرح انتقال آب، چه بهشتآباد و گلاب و چه بنبروجن
محکوم شود. در این بیانیه باید خواهان ترسیم سند چیدمان توسعه بر مبنای اصول آمایش سرزمین شده و با هر نوع کشاورزی ناپایدار و آببر مثل کشت برنج در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و اصفهان و نیز استقرار صنایع آببر در یزد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری مخالفت شود.
تاکنون علاوه بر تونلهای کوهرنگ یک و دو، تونل چشمه لنگان هم ساخته شده تا درمجموع چیزی به اندازه آورد طبیعی سالانه رودخانه زایندهرود از سرشاخههای کارون به آن اضافه شود. اما عملا نهفقط وضعیت امروز زایندهرود و گاوخونی بدتر از روزگاری است که این نیروهای کمکی وجود نداشتند، بلکه درگیریهای متعدد را نیز رقم زده و روابط مردم در استانهای همجوار را دچار کدورت کردهاند. چاره کار چیست؟ آیا باید بهشتآباد و تونل سوم کوهرنگ و گلاب را هم احداث کرد؟! تا چه زمان باید به تزریق مرفین ادامه داد و اصولا چرا به درمان واقعی درد نپردازیم؟
حقیقت این است که برای نجات زایندهرود و گاوخونی باید بر پایه قوانین حاکم بر طبیعت حوضه آبخیز زایندهرود سند چیدمان توسعه اصفهان را طراحی کنیم، نه خواهشهای سیاسی و مصلحتهای فرامتنی!
در این راستا چندی پیش بابک ابراهیمی، معاون آب منطقهای استان اصفهان، در میزگردی تخصصی که ایرنا پوشش داده بود، گفت: مجموع زمينهاي كشاورزي - در سال ۱۳۶۰ - در بالادست سد زایندهرود در اصفهان و چهارمحال و بختياري 30 هزار هكتار و الگوي كشت آنها بيشتر زراعت بود. اما از آن سال تاكنون مجموع زمينهاي كشاورزي در بالادست سد زايندهرود در محدوده استان اصفهان به 62 هزار و در چهارمحال و بختياري به ۱۴ تا ۱۶ هزار هكتار رسيد كه جمع آن حدود ۸۰ هزار هكتار ميشود. ابراهيمي افزود: از طرفي وقتي خروجي سد زايندهرود به منطقه بِن و سامان ميرسد، 20 هزار هكتار نيز سطح سبز آنجا وجود دارد؛ يعني در مجموع حدود 95 تا صد هزار هكتار اراضي زير كشت در بالادست داريم. نتیجه آنکه 70 هزار هكتار نياز آبي در سه دهه اخير به اين محدوده اضافه شد که به 400 ميليون مترمكعب آب نياز دارد در حالی که کل آبی که تونل دوم كوهرنگ - 224 ميليون مترمكعب - و #چشمه_لنگان - 130 ميليون مترمكعب - به زایندهرود اضافه کردند، آن هم با صرف میلیاردها تومان اعتبار کمتر از این رقم است! به عبارت سادهتر، نتیجه حفر این دو تونل، نهتنها نتوانست تابآوری زایندهرود و گاوخونی
را تضمین کند، بلکه نیازهای کاذب در بالادست سد زایندهرود آفرید و بومسازگان طبیعی منطقه در سرشاخههای کارون را هم تخریب کرد.
در همین میزگرد حمیدرضا صفوی، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان، میگوید: تونل چشمه لنگان با هدف تأمين 130 ميليون مترمكعب آب براي زايندهرود ايجاد شد، اما اكنون آبي كه وارد رودخانه ميكند، حتي از دبي قبل از احداث تونل كمتر است! زيرا آب پايدار، كشاورزي را بهشدت توسعه داده است.
صفوي با بيان اينكه پيش از اين كشاورزي با آب ناپايدار انجام ميشد، اضافه كرد: اما اكنون الگوهاي كشت تغيير كرده است و كشتهاي پُرآب مانند پياز انجام ميشود. وی همچنین به حفر چاههای متعدد در فاصله 200متری یکدیگر در غرب اصفهان اشاره کرد که بهشدت زایندهرود را از زایش انداختهاند. خوانندگان عزیز روزنامه «شرق» برای اطلاع از محتوای کامل این گفتوگوها میتوانند به ایرنا مراجعه کنند اما راستی چرا کسی به افزایش اراضی کشاورزی در بالادست سد زایندهرود و در قلمرو استان اصفهان و نیز حفر چاههای متعدد در غرب اصفهان نمیپردازد و اجازه میدهیم گناه مقصران اصلی فراموش شود؟! به نظر میرسد همه آنهایی که در بروز این فاجعه مقصر هستند، میکوشند با فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن استانهای همجوار، تقصير خود را پاک کنند. آنهایی که بر طبل اختلافهای قومیتی میکوبند، خواسته یا ناخواسته در این زمین بازی میکنند. به نظرم همه تشکلهای واقعی محیطزیستی و نه دولتساختهها در چهار استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و یزد باید پای بیانیهای مشترک را امضا کنند که در آن هر نوع طرح انتقال آب، چه بهشتآباد و گلاب و چه بنبروجن
محکوم شود. در این بیانیه باید خواهان ترسیم سند چیدمان توسعه بر مبنای اصول آمایش سرزمین شده و با هر نوع کشاورزی ناپایدار و آببر مثل کشت برنج در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و اصفهان و نیز استقرار صنایع آببر در یزد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری مخالفت شود.