|

مرد استثنائی اوایل انقلاب

حسن عابدجعفری- وزیر بازرگانی دولت جنگ

مرحوم حسین کاظم‌پور‌اردبیلی در اوایل انقلاب وزیر بازرگانی شده بود. در سال 1360 قرار بود همکاران وزارت بازرگانی در جلسه حزب جمهوری اسلامی شرکت کنند و گزارشی از وضعیت تورم کشور ارائه دهند. با او نیز همراه شهید امین‌زاده و چند معاون دیگر وقت وزارت بازرگانی و مسئولان سازمان‌های مهم اقتصادی از‌جمله شرکت فرش، تعاونی شهر و روستا و...، برای ارائه گزارش به دفتر حزب رفتیم. حزب جمهوری اسلامی ایران سه ردیف داشت که هر ردیف به گروهی خاص اختصاص می‌یافت؛ یک ردیف اعضای مجلس، یک ردیف اعضای دولت و یک ردیف هم اعضای قوه قضائیه. در هر ردیف نیز بین 60 تا 70 نفر جایگاه در نظر گرفته شده بود. وقتی در حزب حضور یافتیم، نوبت وزارت بازرگانی شد و مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی به ارائه گزارش تورم پرداخت. هنوز گزارش او به اتمام نرسیده بود که دوستان صحن به برنامه اعتراض کردند که در شرایط بحرانی کنونی، مسائل اقتصادی اولویت ندارد و باید به مسائل سیاسی پرداخت. آن زمان،‌ وضعیت کشور به علت شرایطی که بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، ایجاد کرده بود، به‌شدت بحرانی بود. از شهید بهشتی خواستند برای ارائه تحلیل خود از شرایط ریاست‌جمهوری برای ایراد سخنرانی حاضر شود. شهید بهشتی شروع به توضیح‌دادن وضعیت کرد و در همین حوالی، نور شدیدی در سالن ظاهر و صدای مهیب انفجار در دفتر حزب بلند شد. پایه‌ها از زیر سقف کنار زده شدند و همه سقف بتنی روی جمعیت نشست. بسیاری از عزیزان شهید شدند و برخی نیز جراحت برداشتند. آقای کاظم‌پور اردبیلی هم یکی از افرادی بودند که در این حادثه تروریستی مجروح شدند، اما به‌سرعت پس از ترخیص از بیمارستان، به کار بازگشتند. در آن زمان، اصرار بر آن بود که بعد از آنکه شرایط آواربرداری و رساندن مجروحان به بیمارستان و خاکسپاری شهدا به اتمام رسید، حتما دستگاه‌های دولتی پابرجا باشند و بازماندگان به فعالیت اصلی خود بازگردند تا هیچ نقصی در اداره کشور رخ ندهد؛ زیرا قصد افرادی که چنین شرایطی را طراحی کرده بودند، آن بود که کشور ‌یکباره فلج شود. بسیاری از افرادی که در این حادثه آسیب دیدند، به دنبال اعلام مجروحیت نبودند. یکی از این افراد، مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی بود و به همین سبب هم کمتر کسی می‌دانست که او مجروح حزب جمهوری و جزء مجروحان انقلاب محسوب می‌شود. در سال‌های دورتر، با او از سال 1348 تا 1352 در مدرسه عالی بازرگانی هم‌کلاس بودیم. پس از فارغ‌التحصیلی از آنجا، مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی مشغول کار تجارت و بازرگانی در بخش خصوصی شدند. این ذخیره دانش و تجربه برای او در دوران وزارت بازرگانی بسیار کارآمد بود؛ زیرا افرادی که پس از انقلاب قصد داشتند کار بازرگانی کنند، الزاما تجربه بازرگانی نداشتند و افرادی مانند او که تجربه کار حرفه‌ای نیز داشتند، استثنا بودند.

این تجربه به همراه تحصیل او در خارج از کشور، سبب شد با درایت ویژه‌ای بتوانند وزارت بازرگانی را پیش ببرند. شرایط آن روزگار بسیار سخت و پرتنش بود و عموما روزانه چند اتفاق مهم به‌ وقوع می‌پیوست. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و ریاست‌جمهوری، دو واقعه مهمی بود که در دوران کوتاه وزارت او رخ داد و پذیرش چنین مسئولیتی در شرایطی چنین بحرانی، جسارت، تیزهوشی و تدبیر ویژه‌ای می‌طلبید که روی‌هم‌رفته موجب شد او بتواند به‌خوبی دین خود را به بخش بازرگانی کشور ادا کند. مرحوم کاظم‌پور اردبیلی در باقی دوران خدمت خود نیز صادقانه و خالصانه به فعالیت پرداخت و هر کجا که فرصت خدمتی یافت نیز کوتاهی نکرد. روحش شاد.

مرحوم حسین کاظم‌پور‌اردبیلی در اوایل انقلاب وزیر بازرگانی شده بود. در سال 1360 قرار بود همکاران وزارت بازرگانی در جلسه حزب جمهوری اسلامی شرکت کنند و گزارشی از وضعیت تورم کشور ارائه دهند. با او نیز همراه شهید امین‌زاده و چند معاون دیگر وقت وزارت بازرگانی و مسئولان سازمان‌های مهم اقتصادی از‌جمله شرکت فرش، تعاونی شهر و روستا و...، برای ارائه گزارش به دفتر حزب رفتیم. حزب جمهوری اسلامی ایران سه ردیف داشت که هر ردیف به گروهی خاص اختصاص می‌یافت؛ یک ردیف اعضای مجلس، یک ردیف اعضای دولت و یک ردیف هم اعضای قوه قضائیه. در هر ردیف نیز بین 60 تا 70 نفر جایگاه در نظر گرفته شده بود. وقتی در حزب حضور یافتیم، نوبت وزارت بازرگانی شد و مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی به ارائه گزارش تورم پرداخت. هنوز گزارش او به اتمام نرسیده بود که دوستان صحن به برنامه اعتراض کردند که در شرایط بحرانی کنونی، مسائل اقتصادی اولویت ندارد و باید به مسائل سیاسی پرداخت. آن زمان،‌ وضعیت کشور به علت شرایطی که بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، ایجاد کرده بود، به‌شدت بحرانی بود. از شهید بهشتی خواستند برای ارائه تحلیل خود از شرایط ریاست‌جمهوری برای ایراد سخنرانی حاضر شود. شهید بهشتی شروع به توضیح‌دادن وضعیت کرد و در همین حوالی، نور شدیدی در سالن ظاهر و صدای مهیب انفجار در دفتر حزب بلند شد. پایه‌ها از زیر سقف کنار زده شدند و همه سقف بتنی روی جمعیت نشست. بسیاری از عزیزان شهید شدند و برخی نیز جراحت برداشتند. آقای کاظم‌پور اردبیلی هم یکی از افرادی بودند که در این حادثه تروریستی مجروح شدند، اما به‌سرعت پس از ترخیص از بیمارستان، به کار بازگشتند. در آن زمان، اصرار بر آن بود که بعد از آنکه شرایط آواربرداری و رساندن مجروحان به بیمارستان و خاکسپاری شهدا به اتمام رسید، حتما دستگاه‌های دولتی پابرجا باشند و بازماندگان به فعالیت اصلی خود بازگردند تا هیچ نقصی در اداره کشور رخ ندهد؛ زیرا قصد افرادی که چنین شرایطی را طراحی کرده بودند، آن بود که کشور ‌یکباره فلج شود. بسیاری از افرادی که در این حادثه آسیب دیدند، به دنبال اعلام مجروحیت نبودند. یکی از این افراد، مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی بود و به همین سبب هم کمتر کسی می‌دانست که او مجروح حزب جمهوری و جزء مجروحان انقلاب محسوب می‌شود. در سال‌های دورتر، با او از سال 1348 تا 1352 در مدرسه عالی بازرگانی هم‌کلاس بودیم. پس از فارغ‌التحصیلی از آنجا، مرحوم کاظم‌پور‌اردبیلی مشغول کار تجارت و بازرگانی در بخش خصوصی شدند. این ذخیره دانش و تجربه برای او در دوران وزارت بازرگانی بسیار کارآمد بود؛ زیرا افرادی که پس از انقلاب قصد داشتند کار بازرگانی کنند، الزاما تجربه بازرگانی نداشتند و افرادی مانند او که تجربه کار حرفه‌ای نیز داشتند، استثنا بودند.

این تجربه به همراه تحصیل او در خارج از کشور، سبب شد با درایت ویژه‌ای بتوانند وزارت بازرگانی را پیش ببرند. شرایط آن روزگار بسیار سخت و پرتنش بود و عموما روزانه چند اتفاق مهم به‌ وقوع می‌پیوست. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و ریاست‌جمهوری، دو واقعه مهمی بود که در دوران کوتاه وزارت او رخ داد و پذیرش چنین مسئولیتی در شرایطی چنین بحرانی، جسارت، تیزهوشی و تدبیر ویژه‌ای می‌طلبید که روی‌هم‌رفته موجب شد او بتواند به‌خوبی دین خود را به بخش بازرگانی کشور ادا کند. مرحوم کاظم‌پور اردبیلی در باقی دوران خدمت خود نیز صادقانه و خالصانه به فعالیت پرداخت و هر کجا که فرصت خدمتی یافت نیز کوتاهی نکرد. روحش شاد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها