|

چرا اصلاح‌طلبان باید در پی احیای سرمایه اجتماعی خود باشند؟

سرمایه سرگردان اصلاحات

هادی غفاری: سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات هیچ تکانی نخورده است

شرق: سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان که بدنه اصلی جامعه باشند، در بسیاری از انتخابات‌های سرنوشت‌ساز ایران نقش‌آفرین اصلی بوده‌اند؛ سرمایه‌‌ای که گرچه در ادوار مختلف کم یا زیاد شده‌اند، اما همیشه اگر قانع شوند پای صندوق انتخابات می‌آیند و اصلاحات را انتخابات می‌کنند؛ چه زمانی که محمد خاتمی در رقابت با علی‌اکبر ناطق‌نوری با یک پیروزی قاطع بر کرسی ریاست‌جمهوری نشست، چه آن زمان که همین سرمایه در میان آماج انتقادهای اصولگرایان برای بار دوم و قاطع‌تر از دور اول، خاتمی را انتخاب کرد و چه آن زمان که حتی برای تأیید نظر جمعی اصلاح‌طلبان و احترام به درخواست رئیس دولت اصلاحات حتی یک اصولگرا به نام حسن روحانی را روانه پاستور کرد؛ اما این سرمایه اجتماعی برخلاف جامعه هدف اصولگرایان نسبت به آنچه درخواست کرده‌اند، مطالبه‌گرند و اگر هدف و شعارهای تعیین‌شده در انتخابات محقق نشود، پیش از جناح رقیب خودشان اصلاح‌طلبان را نقد می‌کنند؛ حالتی که اکنون و در مواجهه با دولت حسن روحانی پدید آمده است. روحانی که با رأی سرمایه انسانی اصلاح‌طلبان روی کار آمد، از دیدگاه بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی از مقطعی حساب خود را از جریان اصلاحات جدا کرد؛ خاصه بعد از سال 96 و آغاز دور دوم که دیگر نیازی به رأی عمومی نمی‌دید، با‌این‌حال تمام انتقادهای جامعه به دولت به سمت اصلاح‌طلبان هم روانه می‌شد؛ زیرا چنین باوری وجود داشت -‌و دارد- که روحانی، دولت و عملکردش محصول تصمیم اصلاح‌طلبان است. علاوه بر این، انتقادهایی نیز که به عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم می‌شد، تصمیم سال 94 اصلاح‌طلبان و موضع شخص محمد خاتمی را نزد مردم مخدوش کرد. چنین شرایطی وقتی با مشکلات اقتصادی همراه شد و مردم هر روز در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، اساسا قدری از عالم سیاست کناره گرفتند و پرواضح است که هر زمانی بدنه اصلی جامعه از کنش سیاسی بازمی‌ماند، سهم اصلاح‌طلبان در قدرت سیاسی هم کم می‌شود و به تعبیری با حضور حداقلی مردم در انتخابات، اصولگرایان فاتح میدان می‌شوند؛ زیرا آنها با سبد رأیی ثابت همیشه حرکت می‌کنند.
با وجود چنین شرایطی به‌تازگی هادی غفاری در گفت‌وگویی با سایت خبری-تحلیلی «اعتمادآنلاین» گفته که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هیچ ریزشی نداشته است: «عده‌ای اصرار دارند که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان ریزش کرده تا از این طریق مردم را نسبت به تفکر اصلاح‌طلبی بدبین و ناامید کنند. واقعیت این است که سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات هیچ تکانی نخورده و این طیف مثل همیشه آمادگی دارد در صحنه‌های مختلف حضوری مؤثر داشته باشد. اصلاح‌طلبان همه‌جوره آماده شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ و هر انتخابات دیگری هستند، فقط کافی است گروهی که از درون حاکمیت به‌راحتی و با هیچ بهانه‌ای چهره‌های اصلاح‌طلب را
رد صلاحیت می‌کنند، اجازه دهند مردم در فضایی آزاد دست به انتخاب بزنند، شک نکنید که جامعه اصلاح‌طلبان را قبول دارند و به آنها رأی خواهند داد. اگر واقعا به فکر نظام و مردم هستیم و می‌خواهیم با کم‌شدن مشکلات کشور در مسیر توسعه قدم بردارد و مردم هم به آرامش برسند، باید بدانیم که تنها راه نجات تکیه بر تفکر اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبان تمام تلاش‌ خود را به کار می‌بندند که نظام با اصول اسلامی و البته دموکراتیک اداره شود تا خدشه‌ای هرچند کوچک نبیند...». نماینده ادوار مجلس توضیح داد: «همچنین بعضی‌ها گرفتاری مردم را در حالی دلیلی بر ناامیدی جامعه نسبت به اصلاحات می‌دانند که اصلاح‌طلبان این بلا را سر مردم نیاورده‌اند. در واقع مسبب این شرایط بد، تصمیم‌گیران و دست‌اندرکارانی هستند که برای ماندن در قدرت و ردصلاحیت‌نشدن در دوره‌های بعدی، در مواجهه با کاستی‌ها و مشکلات نم پس نمی‌دهند تا بتوانند همچنان در قدرت بمانند». گرچه بخشی از این سخنان یعنی ردصلاحیت‌ها در پیشروی سیاسی اصلاح‌طلبان درست به نظر می‌رسد، اما بیان اینکه سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هیچ تغییری نکرده، قدری دور از واقعیات موجود است. خطر ریزش سرمایه اجتماعی تا جایی مهم است که به‌تازگی در مجامع اصلاح‌طلبی دو بحث بازگشت به جامعه یا حضور در قدرت رسمی را ایجاد کرده است و حتی مدافعان حضور در قدرت، توجه به سرمایه اجتماعی را نفی نمی‌کنند؛ چنان‌که چندی پیش حسین مرعشی در گفت‌وگویی اظهار کرد حضور در قدرت رسمی منافاتی با توجه به جامعه ندارد یا غلامحسین کرباسچی گفت: «وقتی سازوکار ناکارآمد باشد و یک‌سری افراد ناکارآمد در آن حضور داشته باشند و هیچ ‌کاری نکنند، سرمایه اجتماعی از دست می‌رود. یک مجموعه سیاسی وقتی حرکتی از خود نشان دهد و کاری کند، سرمایه اجتماعی هم کسب می‌کند، اما وقتی خاصیت نداشته ‌باشد، سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهد؛ بنابراین این دو بحث از هم جدا نیست». در مقابل نیروهای کارگزاران که اساسا استمرار اصلاح‌طلبی را در گرو استمرار در قدرت می‌دانند، طیفی که اساسا اصرار بر حضور در قدرت را علت مشکلات کنونی اصلاح‌طلبان می‌دانند نیز باور دارند سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان مخدوش شده و اکنون باید به جامعه بازگشت. محمدرضا تاجیک درباره این موضوع چندوقت پیش گفته بود: «بر این باورم که فصل و عصر اصلاح‌طلبی رسمی و واقعا موجود به‌ سر آمده و از زمان و زمانه خود عقب مانده است، اما اصلاح‌طلبی غیررسمی و غیرحکومتی کماکان از این امکان برخوردار است تا با ارائه گفتمانی نو و ساختار و کارکردی متفاوت به‌عنوان کنشگر مؤثر جامعه خود باقی بماند. در غیر این ‌صورت، آن جریان که در راه است، جریانی بس متفاوت از آنچه اصلاح‌طلبان انتظارش را دارند خواهد بود. این جریان نوعی رادیکالیته نوین خواهد بود که هستی و وجودش (یا هویت بی‌هویتش) با ناپیوستگی، تکثر، تفاوت، کمونیتاس‌گونگی، کنشگر-شبکه یا ریزوم‌وارگی، مولکولی‌بودگی و کنش‌های رادیکال گره خورده است».
با ذکر چنین تحلیل‌هایی به نظر می‌رسد توجه به سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و تلاش برای بازیابی آن، هم برای زنده‌نگه‌داشتن جریان اصلاحات و هم برای توفیق در انتخابات بسیار لازم است.

شرق: سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان که بدنه اصلی جامعه باشند، در بسیاری از انتخابات‌های سرنوشت‌ساز ایران نقش‌آفرین اصلی بوده‌اند؛ سرمایه‌‌ای که گرچه در ادوار مختلف کم یا زیاد شده‌اند، اما همیشه اگر قانع شوند پای صندوق انتخابات می‌آیند و اصلاحات را انتخابات می‌کنند؛ چه زمانی که محمد خاتمی در رقابت با علی‌اکبر ناطق‌نوری با یک پیروزی قاطع بر کرسی ریاست‌جمهوری نشست، چه آن زمان که همین سرمایه در میان آماج انتقادهای اصولگرایان برای بار دوم و قاطع‌تر از دور اول، خاتمی را انتخاب کرد و چه آن زمان که حتی برای تأیید نظر جمعی اصلاح‌طلبان و احترام به درخواست رئیس دولت اصلاحات حتی یک اصولگرا به نام حسن روحانی را روانه پاستور کرد؛ اما این سرمایه اجتماعی برخلاف جامعه هدف اصولگرایان نسبت به آنچه درخواست کرده‌اند، مطالبه‌گرند و اگر هدف و شعارهای تعیین‌شده در انتخابات محقق نشود، پیش از جناح رقیب خودشان اصلاح‌طلبان را نقد می‌کنند؛ حالتی که اکنون و در مواجهه با دولت حسن روحانی پدید آمده است. روحانی که با رأی سرمایه انسانی اصلاح‌طلبان روی کار آمد، از دیدگاه بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی از مقطعی حساب خود را از جریان اصلاحات جدا کرد؛ خاصه بعد از سال 96 و آغاز دور دوم که دیگر نیازی به رأی عمومی نمی‌دید، با‌این‌حال تمام انتقادهای جامعه به دولت به سمت اصلاح‌طلبان هم روانه می‌شد؛ زیرا چنین باوری وجود داشت -‌و دارد- که روحانی، دولت و عملکردش محصول تصمیم اصلاح‌طلبان است. علاوه بر این، انتقادهایی نیز که به عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم می‌شد، تصمیم سال 94 اصلاح‌طلبان و موضع شخص محمد خاتمی را نزد مردم مخدوش کرد. چنین شرایطی وقتی با مشکلات اقتصادی همراه شد و مردم هر روز در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، اساسا قدری از عالم سیاست کناره گرفتند و پرواضح است که هر زمانی بدنه اصلی جامعه از کنش سیاسی بازمی‌ماند، سهم اصلاح‌طلبان در قدرت سیاسی هم کم می‌شود و به تعبیری با حضور حداقلی مردم در انتخابات، اصولگرایان فاتح میدان می‌شوند؛ زیرا آنها با سبد رأیی ثابت همیشه حرکت می‌کنند.
با وجود چنین شرایطی به‌تازگی هادی غفاری در گفت‌وگویی با سایت خبری-تحلیلی «اعتمادآنلاین» گفته که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هیچ ریزشی نداشته است: «عده‌ای اصرار دارند که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان ریزش کرده تا از این طریق مردم را نسبت به تفکر اصلاح‌طلبی بدبین و ناامید کنند. واقعیت این است که سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات هیچ تکانی نخورده و این طیف مثل همیشه آمادگی دارد در صحنه‌های مختلف حضوری مؤثر داشته باشد. اصلاح‌طلبان همه‌جوره آماده شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ و هر انتخابات دیگری هستند، فقط کافی است گروهی که از درون حاکمیت به‌راحتی و با هیچ بهانه‌ای چهره‌های اصلاح‌طلب را
رد صلاحیت می‌کنند، اجازه دهند مردم در فضایی آزاد دست به انتخاب بزنند، شک نکنید که جامعه اصلاح‌طلبان را قبول دارند و به آنها رأی خواهند داد. اگر واقعا به فکر نظام و مردم هستیم و می‌خواهیم با کم‌شدن مشکلات کشور در مسیر توسعه قدم بردارد و مردم هم به آرامش برسند، باید بدانیم که تنها راه نجات تکیه بر تفکر اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبان تمام تلاش‌ خود را به کار می‌بندند که نظام با اصول اسلامی و البته دموکراتیک اداره شود تا خدشه‌ای هرچند کوچک نبیند...». نماینده ادوار مجلس توضیح داد: «همچنین بعضی‌ها گرفتاری مردم را در حالی دلیلی بر ناامیدی جامعه نسبت به اصلاحات می‌دانند که اصلاح‌طلبان این بلا را سر مردم نیاورده‌اند. در واقع مسبب این شرایط بد، تصمیم‌گیران و دست‌اندرکارانی هستند که برای ماندن در قدرت و ردصلاحیت‌نشدن در دوره‌های بعدی، در مواجهه با کاستی‌ها و مشکلات نم پس نمی‌دهند تا بتوانند همچنان در قدرت بمانند». گرچه بخشی از این سخنان یعنی ردصلاحیت‌ها در پیشروی سیاسی اصلاح‌طلبان درست به نظر می‌رسد، اما بیان اینکه سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هیچ تغییری نکرده، قدری دور از واقعیات موجود است. خطر ریزش سرمایه اجتماعی تا جایی مهم است که به‌تازگی در مجامع اصلاح‌طلبی دو بحث بازگشت به جامعه یا حضور در قدرت رسمی را ایجاد کرده است و حتی مدافعان حضور در قدرت، توجه به سرمایه اجتماعی را نفی نمی‌کنند؛ چنان‌که چندی پیش حسین مرعشی در گفت‌وگویی اظهار کرد حضور در قدرت رسمی منافاتی با توجه به جامعه ندارد یا غلامحسین کرباسچی گفت: «وقتی سازوکار ناکارآمد باشد و یک‌سری افراد ناکارآمد در آن حضور داشته باشند و هیچ ‌کاری نکنند، سرمایه اجتماعی از دست می‌رود. یک مجموعه سیاسی وقتی حرکتی از خود نشان دهد و کاری کند، سرمایه اجتماعی هم کسب می‌کند، اما وقتی خاصیت نداشته ‌باشد، سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهد؛ بنابراین این دو بحث از هم جدا نیست». در مقابل نیروهای کارگزاران که اساسا استمرار اصلاح‌طلبی را در گرو استمرار در قدرت می‌دانند، طیفی که اساسا اصرار بر حضور در قدرت را علت مشکلات کنونی اصلاح‌طلبان می‌دانند نیز باور دارند سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان مخدوش شده و اکنون باید به جامعه بازگشت. محمدرضا تاجیک درباره این موضوع چندوقت پیش گفته بود: «بر این باورم که فصل و عصر اصلاح‌طلبی رسمی و واقعا موجود به‌ سر آمده و از زمان و زمانه خود عقب مانده است، اما اصلاح‌طلبی غیررسمی و غیرحکومتی کماکان از این امکان برخوردار است تا با ارائه گفتمانی نو و ساختار و کارکردی متفاوت به‌عنوان کنشگر مؤثر جامعه خود باقی بماند. در غیر این ‌صورت، آن جریان که در راه است، جریانی بس متفاوت از آنچه اصلاح‌طلبان انتظارش را دارند خواهد بود. این جریان نوعی رادیکالیته نوین خواهد بود که هستی و وجودش (یا هویت بی‌هویتش) با ناپیوستگی، تکثر، تفاوت، کمونیتاس‌گونگی، کنشگر-شبکه یا ریزوم‌وارگی، مولکولی‌بودگی و کنش‌های رادیکال گره خورده است».
با ذکر چنین تحلیل‌هایی به نظر می‌رسد توجه به سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و تلاش برای بازیابی آن، هم برای زنده‌نگه‌داشتن جریان اصلاحات و هم برای توفیق در انتخابات بسیار لازم است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها