سوگ طولانی و شدید کووید-۱۹
آلیس کلاین . ترجمه: صالحه عباسیان
از زمانی که هلن استوبا (ساکن لیورپول در انگلستان) در آوریل مادرش را از دست داد، احساس گناه، خشم و سردرگمی او را عذاب میداد. او مشکل تمرکز و کابوس شبانه پیدا کرده بود. «هیچکس واقعا نمیفهمد که در این روزها سوگواری چقدر متفاوت است». روانپزشکان احساسات مشابهی را در افراد دیگری که عزیزانشان را بر اثر ابتلا به کووید-١٩ از دست دادهاند، بررسی میکنند (میتوانید تحت عنوان stories of loss جستوجو و مطالعه کنید). آنان هشدار میدهند که چالش منحصربهفردی که با اینگونه مرگها ایجاد شده است، میتواند منجر به افزایش شیوع «سوگ طولکشیده» شود.سوگ به مرور زمان و همچنان که مردم با نبود عزیزانشان کنار میآیند، آسان میشود؛ اما حدود 10 درصد از افراد سوگوار دچار «اختلال سوگ طولکشیده» میشوند: سوگ شدید و بیامانی که برای شش ماه یا بیشتر طول میکشد و باعث افت عملکرد فرد میشود.
تحقیقات قبلی نشان میدهند که افراد در مواجهه با مرگ، به صورت ناگهانی و غیرقابل انتظار، وجود سایر عوامل تنشزا و نبود حمایت اجتماعی بیشتر دچار اختلال شود. ازآنجاکه کروناویروس اغلب منجر به مرگ سریع میشود و مردم سوگوار با عوامل تنشزای اضافی مثل ازدستدادن شغل و تحلیلرفتن ساختارهای اجتماعی روبهرو هستند، در پاندمی اخیر افراد بیشتری عوامل خطر سوگ طولکشیده را تجربه میکنند. این عوامل خطر، از نظر جوزف گویس (روانپزشک کالج پزشکی ویسکانسین)، شامل نبود امکان خداحافظی با فرد ازدسترفته به تنهایی، محدودیتهای کووید-١٩ برای اجرای مراسمی مثل شستوشوی متوفا، بوسیدن یا دیدن بدن و محدودیتهایی برای حضور افراد در مراسم تدفین است. همه این عوامل میتوانند فرایند سوگواری فرد را از مسیر بهبود خارج کنند. لارن بریین، روانشناس دانشگاه کرتین استرالیا، میگوید: «مردم قدر درآغوشگرفتن را میدانند، چیزی که به خاطر فاصلهگذاری اجتماعی در زمانی که به آن احتیاج دارند، ناممکن است». گویس نیز از احساس گناه شدیدی میگوید که در افرادی که عزیزانشان را بر اثر کووید-١٩ از دست دادهاند، وجود دارد: «آنان حس میکنند که برای عزیزانشان
تلاش کافی نکردهاند یا از اینکه چرا خودشان زنده ماندهاند، احساس گناه میکنند». استوبا حس گناه را بهوضوح تجربه کرده است؛ چراکه نمیتوانست زمانی که مادرش مُرد، در کنار او باشد: «من ویران شدم؛ چون زمانی که او در حال مرگ بود، هیچ کس غیر از کادر پزشکی در کنار او نبود». همچنین اینکه نتوانست مادرش را در کلیسا ببیند، درک مرگ او را برایش مشکلتر کرده است. او میگوید: «در کلِ مراسم تدفین دائم از خودم میپرسیدم نکند این فرد مادر من نباشد». مارتین ایسما، از دانشگاه گرونینگن هلند، میگوید: «ازآنجاکه برای گذاشتن تشخیص اختلال سوگ طولکشیده نیاز به حداقل شش ماه زمان است، خیلی زود است که بفهمیم آیا کووید-١٩ ممکن است یک اپیدمی از این اختلال ایجاد کند؟». باوجوداین، از نظر او همانطور که در بلایای طبیعی این اختلال افزایش مییابد و کووید-١٩ ویژگیهایی مشابه دارد (مانند تعداد زیادی مرگ ناگهانی) در این پاندمی نیز خطر افزایش ابتلا به سوگ طولکشیده وجود دارد. خوشبختانه، برای این مشکل درمانهای مؤثری وجود دارند. رواندرمانی سوگ عارضهدارشده میتواند علائم اختلال را کاهش دهد و تأثیری بیشتر از داروهای ضدافسردگی دارد. برای
استوبا صحبت با «مشاور سوگ» و پیوستن به گروههای حمایتی آنلاینِ سوگ کمککننده بود. گویس میگوید: «آگاهی از خطر ایجاد سوگ طولکشیده و دستیابی بهموقع به درمان، میتواند برای کاهش شدت یک همهگیری پنهان کمککننده باشد.
منبع: نیو-ساینتیست
از زمانی که هلن استوبا (ساکن لیورپول در انگلستان) در آوریل مادرش را از دست داد، احساس گناه، خشم و سردرگمی او را عذاب میداد. او مشکل تمرکز و کابوس شبانه پیدا کرده بود. «هیچکس واقعا نمیفهمد که در این روزها سوگواری چقدر متفاوت است». روانپزشکان احساسات مشابهی را در افراد دیگری که عزیزانشان را بر اثر ابتلا به کووید-١٩ از دست دادهاند، بررسی میکنند (میتوانید تحت عنوان stories of loss جستوجو و مطالعه کنید). آنان هشدار میدهند که چالش منحصربهفردی که با اینگونه مرگها ایجاد شده است، میتواند منجر به افزایش شیوع «سوگ طولکشیده» شود.سوگ به مرور زمان و همچنان که مردم با نبود عزیزانشان کنار میآیند، آسان میشود؛ اما حدود 10 درصد از افراد سوگوار دچار «اختلال سوگ طولکشیده» میشوند: سوگ شدید و بیامانی که برای شش ماه یا بیشتر طول میکشد و باعث افت عملکرد فرد میشود.
تحقیقات قبلی نشان میدهند که افراد در مواجهه با مرگ، به صورت ناگهانی و غیرقابل انتظار، وجود سایر عوامل تنشزا و نبود حمایت اجتماعی بیشتر دچار اختلال شود. ازآنجاکه کروناویروس اغلب منجر به مرگ سریع میشود و مردم سوگوار با عوامل تنشزای اضافی مثل ازدستدادن شغل و تحلیلرفتن ساختارهای اجتماعی روبهرو هستند، در پاندمی اخیر افراد بیشتری عوامل خطر سوگ طولکشیده را تجربه میکنند. این عوامل خطر، از نظر جوزف گویس (روانپزشک کالج پزشکی ویسکانسین)، شامل نبود امکان خداحافظی با فرد ازدسترفته به تنهایی، محدودیتهای کووید-١٩ برای اجرای مراسمی مثل شستوشوی متوفا، بوسیدن یا دیدن بدن و محدودیتهایی برای حضور افراد در مراسم تدفین است. همه این عوامل میتوانند فرایند سوگواری فرد را از مسیر بهبود خارج کنند. لارن بریین، روانشناس دانشگاه کرتین استرالیا، میگوید: «مردم قدر درآغوشگرفتن را میدانند، چیزی که به خاطر فاصلهگذاری اجتماعی در زمانی که به آن احتیاج دارند، ناممکن است». گویس نیز از احساس گناه شدیدی میگوید که در افرادی که عزیزانشان را بر اثر کووید-١٩ از دست دادهاند، وجود دارد: «آنان حس میکنند که برای عزیزانشان
تلاش کافی نکردهاند یا از اینکه چرا خودشان زنده ماندهاند، احساس گناه میکنند». استوبا حس گناه را بهوضوح تجربه کرده است؛ چراکه نمیتوانست زمانی که مادرش مُرد، در کنار او باشد: «من ویران شدم؛ چون زمانی که او در حال مرگ بود، هیچ کس غیر از کادر پزشکی در کنار او نبود». همچنین اینکه نتوانست مادرش را در کلیسا ببیند، درک مرگ او را برایش مشکلتر کرده است. او میگوید: «در کلِ مراسم تدفین دائم از خودم میپرسیدم نکند این فرد مادر من نباشد». مارتین ایسما، از دانشگاه گرونینگن هلند، میگوید: «ازآنجاکه برای گذاشتن تشخیص اختلال سوگ طولکشیده نیاز به حداقل شش ماه زمان است، خیلی زود است که بفهمیم آیا کووید-١٩ ممکن است یک اپیدمی از این اختلال ایجاد کند؟». باوجوداین، از نظر او همانطور که در بلایای طبیعی این اختلال افزایش مییابد و کووید-١٩ ویژگیهایی مشابه دارد (مانند تعداد زیادی مرگ ناگهانی) در این پاندمی نیز خطر افزایش ابتلا به سوگ طولکشیده وجود دارد. خوشبختانه، برای این مشکل درمانهای مؤثری وجود دارند. رواندرمانی سوگ عارضهدارشده میتواند علائم اختلال را کاهش دهد و تأثیری بیشتر از داروهای ضدافسردگی دارد. برای
استوبا صحبت با «مشاور سوگ» و پیوستن به گروههای حمایتی آنلاینِ سوگ کمککننده بود. گویس میگوید: «آگاهی از خطر ایجاد سوگ طولکشیده و دستیابی بهموقع به درمان، میتواند برای کاهش شدت یک همهگیری پنهان کمککننده باشد.
منبع: نیو-ساینتیست