سال 1399، سال طبیبان
عبدالرضا ناصرمقدسی- متخصص مغز و اعصاب
سال 1399 با تمام شگفتیهایش در حال بهپایانرسیدن است؛ سالی که آبستن تحولات بیشمار در سطح جهان بود. اما با وجود اهمیت همه آنها، باید گفت که پاندمی کرونا مهمترین اتفاق این سال پرحادثه بود. درست است که پاندمی از سال 1398 شروع شد، اما در سال اخیر بود که ما متوجه ابعاد بسیار گسترده و عمیق آن شدیم. در ابتدا همه فکر میکردند بهزودی این پاندمی برطرف خواهد شد، واکسن و دارو خواهد آمد، با گرمشدن هوا از شدت سرایت و بیماریزایی این ویروس کاسته خواهد شد. اما هرچه جلوتر رفتیم، متوجه شدیم این ویروس بسیار کوچک را بیش از اندازه دستکم گرفته بودیم. ویروس کرونا هزار چهره داشت و میتوانست با هزار دست بازی کرده و همهچیز را به مرز شکست و نابودی بکشاند؛ به اقتصادهای بزرگ ضربه زد، بیشترین کشته را در آمریکای ابرقدرت داد و بعد هم درحالیکه واکسنهای متعددی به بازار میآمدند ناگهان سروکله ویروسهای جهشیافتهای پیدا شد که میتوانستند این واکسنها را به شکست برسانند. در نهایت همه اینها باعث شد این فکر بهصورت بسیار جدی مطرح شود که نمیتوان بههیچوجه از کرونا رهایی یافت و فقط شاید بتوان قدرت آن را تا حدودی تقلیل داد. شاید انسان هیچگاه فکر نمیکرد که در هزاره سوم میلادی با چنین هجمهای روبهرو شود، اما شد. همیشه خدا را شاکر بودم که در زمانه پرمسئلهای زندگی میکنم. حوادث زیادی را در طول عمرم دیدهام، اما هیچکدام عمق و وسعت این پاندمی را نداشتند؛ بهخصوص اینکه بهعنوان یک پزشک بهصورت کاملا جدی با آن درگیر بودم و هستم. اکنون که در روزهای پایانی سال 1399 به آنچه گذشت فکر میکنم، این سال را بیش از هر چیزی سال طبیبان میبینم؛ سالی که طبیبان نیاز پیدا کردند در آموختههای خود بازنگری کنند، چیزهای بسیاری را یاد بگیرند و دست به درمانهای بسیاری بزنند تا جان بیمارانشان را حفظ کنند. در عین حال بسیاری نیز قربانی این فداکاری و زحمات شبانهروزیشان شدند و جانشان را برای نجات بیمارانشان از دست دادند. در این سال، زندگی طبیبان و البته کلیه کادر درمان بیشباهت به زندگی سربازان در خط مقدم یک جبهه نبود. شاید بدترین وجه این پاندمی غافلگیری آن بود. بشخصه هیچگاه فکر نمیکردم در طول سالهای طبابتم با چنین چیزی روبهرو شوم. شنیده بودم که آبله قربانیهای زیادی گرفته بود، اما انسان با موافقیت توانسته بود آن را از کل زمین محو کند. فلج اطفال هم که البته در گوشه و کنار جهان گاه دیده میشود، بیماری بسیار نادری شده بود. به نظر میرسید انسان توانسته با علمی که کسب کرده بر بیماریهای عفونی غلبه کند. حتی بیماری ایدز که بیشترین قربانی را گرفته نیز بهنوعی تحت کنترل درآمده است. در این بین، ناگهان ویروسی جدید از بازاری قدیمی در ووهان چین سر برآورد. ما در سالهای گذشته تجربیاتی درباره همهگیریهایی مانند همهگیری سارس و مرس داشتیم و همین تجربهها سبب شد که این همهگیری را نیز از جنس همانها بپنداریم. اما همانطور که گفته شد، خیلی زود فهمیدیم که با چیز بسیار خطرناکتری روبهرو هستیم؛ ویروسی که پیش میرفت و مبتلا میکرد و میکشت. ویروس، کاری به درک و پنداشتهای ما نداشت، همین هم باعث شد که پزشکان با تمام نیرو وارد میدان شده و سعی در مقابله با چنین هجمهای کنند؛ هجمهای که تمام سال طبیبان و سایر کادر درمان را به خود اختصاص داد و سال درمانگران و طبیبان شد. همین سال جلوه دیگری را نیز از خود نشان داد؛ آنجا که بسیاری اعم از مردم عادی گرفته تا سیاستمداران و حاکمان جوامع با دلایل واهی با طبیبان همراهی نکردند و هیزم به آتش این ویروس افکندند و جز درد و رنج چیز دیگری به وجود نیاوردند. خودخواهی انسانی در چنین شرایط بر بار روی دوش طبیبان افزود. سال 1400 در پیش است؛ سالی که امید میرود زندگی بهتر از قبل باشد و آرامشی را با خود به ارمغان آورد. امیدوارم در این سال تلاشها و همدلیها بیشتر و خودخواهیها کمتر باشد؛ ایدون باد.
سال 1399 با تمام شگفتیهایش در حال بهپایانرسیدن است؛ سالی که آبستن تحولات بیشمار در سطح جهان بود. اما با وجود اهمیت همه آنها، باید گفت که پاندمی کرونا مهمترین اتفاق این سال پرحادثه بود. درست است که پاندمی از سال 1398 شروع شد، اما در سال اخیر بود که ما متوجه ابعاد بسیار گسترده و عمیق آن شدیم. در ابتدا همه فکر میکردند بهزودی این پاندمی برطرف خواهد شد، واکسن و دارو خواهد آمد، با گرمشدن هوا از شدت سرایت و بیماریزایی این ویروس کاسته خواهد شد. اما هرچه جلوتر رفتیم، متوجه شدیم این ویروس بسیار کوچک را بیش از اندازه دستکم گرفته بودیم. ویروس کرونا هزار چهره داشت و میتوانست با هزار دست بازی کرده و همهچیز را به مرز شکست و نابودی بکشاند؛ به اقتصادهای بزرگ ضربه زد، بیشترین کشته را در آمریکای ابرقدرت داد و بعد هم درحالیکه واکسنهای متعددی به بازار میآمدند ناگهان سروکله ویروسهای جهشیافتهای پیدا شد که میتوانستند این واکسنها را به شکست برسانند. در نهایت همه اینها باعث شد این فکر بهصورت بسیار جدی مطرح شود که نمیتوان بههیچوجه از کرونا رهایی یافت و فقط شاید بتوان قدرت آن را تا حدودی تقلیل داد. شاید انسان هیچگاه فکر نمیکرد که در هزاره سوم میلادی با چنین هجمهای روبهرو شود، اما شد. همیشه خدا را شاکر بودم که در زمانه پرمسئلهای زندگی میکنم. حوادث زیادی را در طول عمرم دیدهام، اما هیچکدام عمق و وسعت این پاندمی را نداشتند؛ بهخصوص اینکه بهعنوان یک پزشک بهصورت کاملا جدی با آن درگیر بودم و هستم. اکنون که در روزهای پایانی سال 1399 به آنچه گذشت فکر میکنم، این سال را بیش از هر چیزی سال طبیبان میبینم؛ سالی که طبیبان نیاز پیدا کردند در آموختههای خود بازنگری کنند، چیزهای بسیاری را یاد بگیرند و دست به درمانهای بسیاری بزنند تا جان بیمارانشان را حفظ کنند. در عین حال بسیاری نیز قربانی این فداکاری و زحمات شبانهروزیشان شدند و جانشان را برای نجات بیمارانشان از دست دادند. در این سال، زندگی طبیبان و البته کلیه کادر درمان بیشباهت به زندگی سربازان در خط مقدم یک جبهه نبود. شاید بدترین وجه این پاندمی غافلگیری آن بود. بشخصه هیچگاه فکر نمیکردم در طول سالهای طبابتم با چنین چیزی روبهرو شوم. شنیده بودم که آبله قربانیهای زیادی گرفته بود، اما انسان با موافقیت توانسته بود آن را از کل زمین محو کند. فلج اطفال هم که البته در گوشه و کنار جهان گاه دیده میشود، بیماری بسیار نادری شده بود. به نظر میرسید انسان توانسته با علمی که کسب کرده بر بیماریهای عفونی غلبه کند. حتی بیماری ایدز که بیشترین قربانی را گرفته نیز بهنوعی تحت کنترل درآمده است. در این بین، ناگهان ویروسی جدید از بازاری قدیمی در ووهان چین سر برآورد. ما در سالهای گذشته تجربیاتی درباره همهگیریهایی مانند همهگیری سارس و مرس داشتیم و همین تجربهها سبب شد که این همهگیری را نیز از جنس همانها بپنداریم. اما همانطور که گفته شد، خیلی زود فهمیدیم که با چیز بسیار خطرناکتری روبهرو هستیم؛ ویروسی که پیش میرفت و مبتلا میکرد و میکشت. ویروس، کاری به درک و پنداشتهای ما نداشت، همین هم باعث شد که پزشکان با تمام نیرو وارد میدان شده و سعی در مقابله با چنین هجمهای کنند؛ هجمهای که تمام سال طبیبان و سایر کادر درمان را به خود اختصاص داد و سال درمانگران و طبیبان شد. همین سال جلوه دیگری را نیز از خود نشان داد؛ آنجا که بسیاری اعم از مردم عادی گرفته تا سیاستمداران و حاکمان جوامع با دلایل واهی با طبیبان همراهی نکردند و هیزم به آتش این ویروس افکندند و جز درد و رنج چیز دیگری به وجود نیاوردند. خودخواهی انسانی در چنین شرایط بر بار روی دوش طبیبان افزود. سال 1400 در پیش است؛ سالی که امید میرود زندگی بهتر از قبل باشد و آرامشی را با خود به ارمغان آورد. امیدوارم در این سال تلاشها و همدلیها بیشتر و خودخواهیها کمتر باشد؛ ایدون باد.