|

نسل جدید و دین‌داری شریعتمدارانه

قادر باستانی- پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی

پنجشنبه نزدیک افطار، تلویزیون روی شبکه قرآن بود و به جای پخش تلاوت و مناجات، برنامه‌ای درباره خیانت دولتمردان قاجار در مذاکره با استکبار پخش می‌کرد.

میهمان برنامه، مذاکرات خفت‌بار رویتر را به نقد کشیده بود و مخالفت علمای وقت را توضیح می‌داد. مجری پرسید، اگر ملاعلی کنی الان زنده بود، به دولت چه توصیه‌ای می‌کرد؟! دیدم انگار شبکه قرآن هم می‌خواهد از قافله حمله به تیم دیپلماسی در وین عقب نماند.
حتما می‌بینید که ترجیع‌بند برنامه‌های این روزهای تلویزیون و رسانه‌های پُرتعداد همسو با آن در فضای مجازی، تخریب دولت با دوگانه‌سازی مقاومت- مذاکره و ظریف‌کُشی است. یک متخصص اقتصاد سیاسی گفته در 16 سال گذشته، 400 میلیارد دلار هزینه، صرف دورزدن تحریم‌های آمریکا شده است.
واقعا چنین رقم سرشاری برای آنها که از تحریم‌ها سود می‌برند، هر اقدامی را که مانع از احیای برجام، برچیدن تحریم و جمع‌شدن سفره چرب و شیرین‌شان شود، توجیه می‌کند؛ اگرچه رسانه ملی باشد که اصولا باید پشت دستگاه رسمی سیاست خارجی بایستد و حمایت کند.
البته بحث من فقط مذمت رفتار ایذایی صداوسیما با تیم مذاکره‌کننده در وین نیست، بلکه فراتر از آن، می‌خواهم بگویم، رویکرد ناصواب رسانه ملی و دیگر نهادهای فرهنگی، دین‌داری در میان نسل جوان را تحت تأثیر قرار داده است.
روایت غالب تلویزیونی از دین‌داری متشرعانه تنها انتظار نوعی جمود فکری در مخاطب دارد و لابد مخاطب دین‌دار پرسشگر، این نگاه را برنمی‌تابد؛ حتی بسیاری از سنتی‌ها و متشرعین هم دیگر مرجعیت روایت دینی تلویزیونی را نمی‌پذیرند. پس فقط مصرف سیاسی‌اش برای مخاطبان قلیلی باقی مانده و عملا مناسک‌گرایی و سیاست‌زدگی، دین‌داری جامعه را متأثر کرده است.
این روزها اگر عده‌ای نگران شیوع دین‌گریزی در نسل جدید هستند، باید نهادهای دست‌اندرکار را سرزنش کنند که چند هزار میلیارد بودجه می‌گیرند و نتیجه کارشان این است. کسی باید از رسانه ملی و سازمان تبلیغات و حوزه و ده‌ها نهاد ریز و درشت تریبون‌دار که بودجه‌های کلان فرهنگی و دینی را مصرف می‌کنند، بپرسد نتیجه عملکردشان در طول این سال‌ها چه بوده است؟ آیا جوانان کشورمان دین‌دارتر شده‌اند؟ نرخ جرم و جنایت و دزدی و فساد پایین آمده؟ میزان ازدواج بالا رفته و طلاق کم شده؟ تعداد زد و خورد و نزاع و دعوا و قتل کاهش یافته است؟ پس نتیجه این همه بودجه و این همه تلاش و زحمت، کجا و چگونه باید خود را نشان دهد؟
من معتقدم کژکارکردی نهادهای مسئول و سیاست‌گذاری ناصحیح فرهنگی در چند دهه اخیر، باعث بروز نوعی رفتارهای مغایر با تبلیغات رسمی و انتظار حاکمیت شده است. بخشی از نهادهای فرهنگی مثل صداوسیما که باید دانشگاه عمومی باشند، گرفتار محافل سیاسی و جناحی هستند. آنها این سرمایه بزرگ ملی را در خدمت دیدگاه‌های محفلی درآورده‌اند و آن را از حیز انتفاع خارج کرده‌اند.
سریال علیه رقیب سیاسی خود می‌سازند و به خاطر تعلقات جناحی از مأموریت اصلی خود غافل مانده‌اند. قدرت بسیج‌گری خود را از دست داده‌اند و در آخرین انتخابات، نتوانستند نصاب لازم از مردم را به مشارکت سیاسی اقناع کنند و کشور را دچار مخاطره کردند. سازمان، شأن ملی‌اش را باخته و خود را به سطح مجادلات فرصت‌سوز سیاسی تنزل
داده است.
نهادهای فرهنگی مسئول، در سه دهه گذشته ظاهری و نمایشی اکتفا کرده‌اند، به نحوی که به لحاظ کمی دیده شود و قابلیت جذب و هزینه‌کرد بودجه داشته باشد.
برای مثال به جای پرداختن به روح عبادی ایام اعتکاف، به جنبه مناسک آن، تعداد مساجد، تعداد شرکت‌کنندگان، میزان بودجه مصرفی و بهره‌برداری سیاسی از آن سرگرم شده‌اند. اعتکاف یک مثال است؛ در اغلب زمینه‌ها همین‌طور بوده و جوانان را به سمت گریز از گرایش به نوعی دین‌داری شخصی به کلی مغایر با تبلیغات رسمی سوق داده است.
چندی‌پیش، پژوهشگران مقاله‌ای با عنوان «سنجش میزان مرجعیت‌گرایی دینی و خوداتکایی دینی در میان دو نسل 15 تا 30 سال و 50 تا 65 سال» منتشر کردند.
براساس نتیجه پژوهش، با تغییر نسل، الگوهای دین‌داری تغییر یافته و جوانان زیر 30 سال بیش از گروه‌های دیگر پذیرای تغییرات و پیشگام آن بوده‌اند. تغییر در عملکرد و اندیشه این گروه، موجب بروز تغییراتی در نحوه دین‌داری شده و به پیدایش قواعد و هنجارهای جدیدی انجامیده که بر دین‌داری سایر بخش‌های جامعه نیز ممکن است اثر بگذارد؛ بنابراین دین‌داری در آینده با الگوهای متفاوتی ظاهر و با قواعد رفتاری جدیدی نمایان می‌شود که با رفتارهای دینی سنتی کاملا متفاوت است. عمده تغییر و تحول در بُعد مناسك، اخلاق، فرامین دینی، عقلانیت و منابع اخذ تکالیف دینی، در میان جوانان بوده و در موضوعات اخلاق، انعطاف دینی و پذیرش ادیان هم فاصله نسلی پدید
آمده است.
طبق یافته‌های این پژوهش که جامعه آماری آن از دو شهر قم و تهران انتخاب شده، دین‌داری سنتی در بین نسل جوان رو به کاهش است و خوداتکایی دینی یا نوعی دین‌داری که میل به فردی‌شدن یا حتی شخصی‌شدن دارد، در حال رشد است.
اینک ماه رمضان سپری شده و ما در کوچه و خیابان به‌ویژه در میان جوانان، نشاط دینی و حس و حال معنوی را کمتر دیدیم. خانواده‌ها نگران جوانان و نوباوگان خود هستند. مسئولان اگرچه ابراز نمی‌‌کنند، اما بهتر از همه وضعیت امروز نسل جدید را می‌دانند. اگر واقعا کاری نکنیم، آینده کشور به منوال دیگری پیش خواهد رفت.
شاید بهتر است نهادهای مسئول فرهنگی و دینی را دریابیم و مسیر اشتباه را اصلاح کنیم. شیوه‌های نادرست گذشته را کنار بگذاریم و طرحی نو دراندازیم. حواسمان به عملکرد خسارت‌بار رسانه ملی باشد. آن را به مدار درست بازگردانیم.

پنجشنبه نزدیک افطار، تلویزیون روی شبکه قرآن بود و به جای پخش تلاوت و مناجات، برنامه‌ای درباره خیانت دولتمردان قاجار در مذاکره با استکبار پخش می‌کرد.

میهمان برنامه، مذاکرات خفت‌بار رویتر را به نقد کشیده بود و مخالفت علمای وقت را توضیح می‌داد. مجری پرسید، اگر ملاعلی کنی الان زنده بود، به دولت چه توصیه‌ای می‌کرد؟! دیدم انگار شبکه قرآن هم می‌خواهد از قافله حمله به تیم دیپلماسی در وین عقب نماند.
حتما می‌بینید که ترجیع‌بند برنامه‌های این روزهای تلویزیون و رسانه‌های پُرتعداد همسو با آن در فضای مجازی، تخریب دولت با دوگانه‌سازی مقاومت- مذاکره و ظریف‌کُشی است. یک متخصص اقتصاد سیاسی گفته در 16 سال گذشته، 400 میلیارد دلار هزینه، صرف دورزدن تحریم‌های آمریکا شده است.
واقعا چنین رقم سرشاری برای آنها که از تحریم‌ها سود می‌برند، هر اقدامی را که مانع از احیای برجام، برچیدن تحریم و جمع‌شدن سفره چرب و شیرین‌شان شود، توجیه می‌کند؛ اگرچه رسانه ملی باشد که اصولا باید پشت دستگاه رسمی سیاست خارجی بایستد و حمایت کند.
البته بحث من فقط مذمت رفتار ایذایی صداوسیما با تیم مذاکره‌کننده در وین نیست، بلکه فراتر از آن، می‌خواهم بگویم، رویکرد ناصواب رسانه ملی و دیگر نهادهای فرهنگی، دین‌داری در میان نسل جوان را تحت تأثیر قرار داده است.
روایت غالب تلویزیونی از دین‌داری متشرعانه تنها انتظار نوعی جمود فکری در مخاطب دارد و لابد مخاطب دین‌دار پرسشگر، این نگاه را برنمی‌تابد؛ حتی بسیاری از سنتی‌ها و متشرعین هم دیگر مرجعیت روایت دینی تلویزیونی را نمی‌پذیرند. پس فقط مصرف سیاسی‌اش برای مخاطبان قلیلی باقی مانده و عملا مناسک‌گرایی و سیاست‌زدگی، دین‌داری جامعه را متأثر کرده است.
این روزها اگر عده‌ای نگران شیوع دین‌گریزی در نسل جدید هستند، باید نهادهای دست‌اندرکار را سرزنش کنند که چند هزار میلیارد بودجه می‌گیرند و نتیجه کارشان این است. کسی باید از رسانه ملی و سازمان تبلیغات و حوزه و ده‌ها نهاد ریز و درشت تریبون‌دار که بودجه‌های کلان فرهنگی و دینی را مصرف می‌کنند، بپرسد نتیجه عملکردشان در طول این سال‌ها چه بوده است؟ آیا جوانان کشورمان دین‌دارتر شده‌اند؟ نرخ جرم و جنایت و دزدی و فساد پایین آمده؟ میزان ازدواج بالا رفته و طلاق کم شده؟ تعداد زد و خورد و نزاع و دعوا و قتل کاهش یافته است؟ پس نتیجه این همه بودجه و این همه تلاش و زحمت، کجا و چگونه باید خود را نشان دهد؟
من معتقدم کژکارکردی نهادهای مسئول و سیاست‌گذاری ناصحیح فرهنگی در چند دهه اخیر، باعث بروز نوعی رفتارهای مغایر با تبلیغات رسمی و انتظار حاکمیت شده است. بخشی از نهادهای فرهنگی مثل صداوسیما که باید دانشگاه عمومی باشند، گرفتار محافل سیاسی و جناحی هستند. آنها این سرمایه بزرگ ملی را در خدمت دیدگاه‌های محفلی درآورده‌اند و آن را از حیز انتفاع خارج کرده‌اند.
سریال علیه رقیب سیاسی خود می‌سازند و به خاطر تعلقات جناحی از مأموریت اصلی خود غافل مانده‌اند. قدرت بسیج‌گری خود را از دست داده‌اند و در آخرین انتخابات، نتوانستند نصاب لازم از مردم را به مشارکت سیاسی اقناع کنند و کشور را دچار مخاطره کردند. سازمان، شأن ملی‌اش را باخته و خود را به سطح مجادلات فرصت‌سوز سیاسی تنزل
داده است.
نهادهای فرهنگی مسئول، در سه دهه گذشته ظاهری و نمایشی اکتفا کرده‌اند، به نحوی که به لحاظ کمی دیده شود و قابلیت جذب و هزینه‌کرد بودجه داشته باشد.
برای مثال به جای پرداختن به روح عبادی ایام اعتکاف، به جنبه مناسک آن، تعداد مساجد، تعداد شرکت‌کنندگان، میزان بودجه مصرفی و بهره‌برداری سیاسی از آن سرگرم شده‌اند. اعتکاف یک مثال است؛ در اغلب زمینه‌ها همین‌طور بوده و جوانان را به سمت گریز از گرایش به نوعی دین‌داری شخصی به کلی مغایر با تبلیغات رسمی سوق داده است.
چندی‌پیش، پژوهشگران مقاله‌ای با عنوان «سنجش میزان مرجعیت‌گرایی دینی و خوداتکایی دینی در میان دو نسل 15 تا 30 سال و 50 تا 65 سال» منتشر کردند.
براساس نتیجه پژوهش، با تغییر نسل، الگوهای دین‌داری تغییر یافته و جوانان زیر 30 سال بیش از گروه‌های دیگر پذیرای تغییرات و پیشگام آن بوده‌اند. تغییر در عملکرد و اندیشه این گروه، موجب بروز تغییراتی در نحوه دین‌داری شده و به پیدایش قواعد و هنجارهای جدیدی انجامیده که بر دین‌داری سایر بخش‌های جامعه نیز ممکن است اثر بگذارد؛ بنابراین دین‌داری در آینده با الگوهای متفاوتی ظاهر و با قواعد رفتاری جدیدی نمایان می‌شود که با رفتارهای دینی سنتی کاملا متفاوت است. عمده تغییر و تحول در بُعد مناسك، اخلاق، فرامین دینی، عقلانیت و منابع اخذ تکالیف دینی، در میان جوانان بوده و در موضوعات اخلاق، انعطاف دینی و پذیرش ادیان هم فاصله نسلی پدید
آمده است.
طبق یافته‌های این پژوهش که جامعه آماری آن از دو شهر قم و تهران انتخاب شده، دین‌داری سنتی در بین نسل جوان رو به کاهش است و خوداتکایی دینی یا نوعی دین‌داری که میل به فردی‌شدن یا حتی شخصی‌شدن دارد، در حال رشد است.
اینک ماه رمضان سپری شده و ما در کوچه و خیابان به‌ویژه در میان جوانان، نشاط دینی و حس و حال معنوی را کمتر دیدیم. خانواده‌ها نگران جوانان و نوباوگان خود هستند. مسئولان اگرچه ابراز نمی‌‌کنند، اما بهتر از همه وضعیت امروز نسل جدید را می‌دانند. اگر واقعا کاری نکنیم، آینده کشور به منوال دیگری پیش خواهد رفت.
شاید بهتر است نهادهای مسئول فرهنگی و دینی را دریابیم و مسیر اشتباه را اصلاح کنیم. شیوه‌های نادرست گذشته را کنار بگذاریم و طرحی نو دراندازیم. حواسمان به عملکرد خسارت‌بار رسانه ملی باشد. آن را به مدار درست بازگردانیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها