نگاهی به حضور ایران در پانزدهمین اجلاس سران اکو
فرصتی که باید از آن بهره برد
رضا کریمی . کارشناس آسیای مرکزی و قفقاز
ایران جزء بنیانگذاران سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) بوده و در همه ادوار نقشی کلیدی و تأثیرگذار داشته است. میتوان رویکردهای استراتژیک و دیپلماتیک متفاوتی را در سالهای گذشته با حضور دولتهای مستقر مشاهده کرد که حتی میتوان گفت روند ثابتی را طی نکرده است. شاید اگر این اصول به شیوهای اتخاذ میشد که شاهد گسترش روابط همهجانبه در منطقه میبودیم، رشد و پیشرفت بیشتری را شاهد بودیم.
توجه به نقش سازمانهای منطقهای و بینالمللی از ضرورتهای اصول دیپلماتیک و حتی از لازمههای پیشبرد اهداف اقتصادی هر کشور خواهان توسعه است. تلاشهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر برای پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای که در دولت آقای رئیسی به ثمر نشست، خود اثبات این مدعاست که گسترش روابط در سطح منطقه اهمیت بسیار زیادی دارد که حتی در ابعاد فرامنطقهای نیز اثراتی را از خود به جا خواهد گذاشت.
حضور پررنگ ایران در این سازمان و حتی دیگر سازمانهای منطقهای، سبب ائتلاف ایران با دیگر کشورهای منطقه میشود که منجر به افزایش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری منطقهای برای جمهوری اسلامی ایران میشود و احتمال آن میرود که از فشارهای خارجی برای محدودسازی ایران در زمینههای مختلف بکاهد. هر کشور درحالتوسعهای برای اینکه بتواند قلمرو تأثیرگذاری خود را بیشتر و میدان روابط خود را گستردهتر کند، لازم است از قلمرو محیطی خود خارج شود و بهناچار در قلمروی دیگر بهدنبال توسعه باشد. اینکه ایران سعی در برقراری روابط گستردهتر از پیش با کشورهای منطقه و بهویژه کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، نشان از درک این اصل استراتژیک است که باید حوزه قدرتش را کمی فراتر از قلمرو خود گسترش دهد. این امر سبب شکلگیری روابط آزاد تجاری و اقتصادی میشود که خود یکی از اصول شکلگیری سازمان همکاریهای اقتصادی بوده است. البته ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط ارتباطی خاصی که دارد و از آنجا که تعداد زیادی از کشورهای عضو اکو محصور در خشکی هستند، میتواند مسیری مطمئن برای منافع تجاری دیگر کشورهای منطقه باشد.
آنچه موجب بیان این مدعاست، امضای قرارداد سهجانبه سوآپ گاز بین ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان است که در حاشیه پانزدهمین اجلاس سران اکو در حضور رؤسای جمهور ایران و آذربایجان به امضا رسید. این گونه همکاریها خواسته یا ناخواسته اصول حامیان منطقهگرایی را محقق میکند؛ بهگونهای که طرفداران منطقهگرایی بر این باورند که تقویت ارگانهای حاکم و قدرتهای سیاسی در یک منطقه، از طریق بهبود و توسعه شرایط اقتصاد منطقهای و در نتیجه تخصیص منابع بیشتر به نفع مردم کشورهای منطقه است.
جمهوری اسلامی ایران میتواند با رویکردی نو در قالب سازمانهای منطقهای و در نهایت همکاریهای منطقهای، فرصت گسترش روابط تجاری و اقتصادی خود با کشورهای همسایه را غنیمت شمارد تا بتواند حوزه نفوذ خود را افزایش دهد و سطح نفوذناپذیری و امنیت خود را در برابر قدرتهای بزرگ بیشتر کند. گرچه باید در نظر گرفت که سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) در طول سالها با موانعی نیز روبهرو بوده که سرعت پیشرفت و پیشبرد اهداف این سازمان را با کندیهایی روبهرو کرده است. طبیعی است که قدرتها و بازیگران فرامنطقهای بهدنبال ایجاد بیثباتی و ناامنی در منطقه نیز هستند تا بتوانند حوزه نفوذ خود را گسترش دهند و نقش پررنگی در این مناطق داشته باشند و از منابع عظیم آن استفاده کنند تا امکان قویترکردن حصارهای جغرافیایی خود را از هرگونه آسیب داشته باشند. قدرتهای بزرگ به مناسبات خارجی و فرامنطقهای نگاهی متفاوت از شرایط و حاکمیت داخلی خود دارند و همیشه این احتمال را میدهند که قدرتی دیگر در حال نیرومندسازی ساختاری و وجودی و گاه نظامی است و این موضوع زنگ خطر بزرگی را برای آنها به صدا درمیآورد و اینگونه است که شاید مانع ثبات در منطقهای مهم
با منابع عظیم میشوند.
جمهوری اسلامی ایران که همواره زیر ذرهبین قدرتهای بزرگ جهانی بوده و همیشه مناسبات و روابطش اهمیت داشته است، میتواند با ایجاد روابط دیپلماتیک با کشورهای منطقه و همسایه به پیشبرد اهداف تجاری و اقتصادی خود کمک شایانی کند. شاید وقت آن باشد کمی به دور و بر خودمان توجه بیشتری کنیم تا بتوانیم حاشیه امنیت اقتصادی و سیاسی مطمئنی را برای خود ایجاد کنیم و از ظرفیتهای کشورهای همسایه در زمینههای مختلف سرمایهگذاری و تجاری نهایت استفاده را ببریم تا بازار منطقه را نیز در دست خود بگیریم تا ایران تبدیل به قطبی تأثیرگذارتر از همیشه شود.
ایران جزء بنیانگذاران سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) بوده و در همه ادوار نقشی کلیدی و تأثیرگذار داشته است. میتوان رویکردهای استراتژیک و دیپلماتیک متفاوتی را در سالهای گذشته با حضور دولتهای مستقر مشاهده کرد که حتی میتوان گفت روند ثابتی را طی نکرده است. شاید اگر این اصول به شیوهای اتخاذ میشد که شاهد گسترش روابط همهجانبه در منطقه میبودیم، رشد و پیشرفت بیشتری را شاهد بودیم.
توجه به نقش سازمانهای منطقهای و بینالمللی از ضرورتهای اصول دیپلماتیک و حتی از لازمههای پیشبرد اهداف اقتصادی هر کشور خواهان توسعه است. تلاشهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر برای پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای که در دولت آقای رئیسی به ثمر نشست، خود اثبات این مدعاست که گسترش روابط در سطح منطقه اهمیت بسیار زیادی دارد که حتی در ابعاد فرامنطقهای نیز اثراتی را از خود به جا خواهد گذاشت.
حضور پررنگ ایران در این سازمان و حتی دیگر سازمانهای منطقهای، سبب ائتلاف ایران با دیگر کشورهای منطقه میشود که منجر به افزایش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری منطقهای برای جمهوری اسلامی ایران میشود و احتمال آن میرود که از فشارهای خارجی برای محدودسازی ایران در زمینههای مختلف بکاهد. هر کشور درحالتوسعهای برای اینکه بتواند قلمرو تأثیرگذاری خود را بیشتر و میدان روابط خود را گستردهتر کند، لازم است از قلمرو محیطی خود خارج شود و بهناچار در قلمروی دیگر بهدنبال توسعه باشد. اینکه ایران سعی در برقراری روابط گستردهتر از پیش با کشورهای منطقه و بهویژه کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، نشان از درک این اصل استراتژیک است که باید حوزه قدرتش را کمی فراتر از قلمرو خود گسترش دهد. این امر سبب شکلگیری روابط آزاد تجاری و اقتصادی میشود که خود یکی از اصول شکلگیری سازمان همکاریهای اقتصادی بوده است. البته ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط ارتباطی خاصی که دارد و از آنجا که تعداد زیادی از کشورهای عضو اکو محصور در خشکی هستند، میتواند مسیری مطمئن برای منافع تجاری دیگر کشورهای منطقه باشد.
آنچه موجب بیان این مدعاست، امضای قرارداد سهجانبه سوآپ گاز بین ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان است که در حاشیه پانزدهمین اجلاس سران اکو در حضور رؤسای جمهور ایران و آذربایجان به امضا رسید. این گونه همکاریها خواسته یا ناخواسته اصول حامیان منطقهگرایی را محقق میکند؛ بهگونهای که طرفداران منطقهگرایی بر این باورند که تقویت ارگانهای حاکم و قدرتهای سیاسی در یک منطقه، از طریق بهبود و توسعه شرایط اقتصاد منطقهای و در نتیجه تخصیص منابع بیشتر به نفع مردم کشورهای منطقه است.
جمهوری اسلامی ایران میتواند با رویکردی نو در قالب سازمانهای منطقهای و در نهایت همکاریهای منطقهای، فرصت گسترش روابط تجاری و اقتصادی خود با کشورهای همسایه را غنیمت شمارد تا بتواند حوزه نفوذ خود را افزایش دهد و سطح نفوذناپذیری و امنیت خود را در برابر قدرتهای بزرگ بیشتر کند. گرچه باید در نظر گرفت که سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) در طول سالها با موانعی نیز روبهرو بوده که سرعت پیشرفت و پیشبرد اهداف این سازمان را با کندیهایی روبهرو کرده است. طبیعی است که قدرتها و بازیگران فرامنطقهای بهدنبال ایجاد بیثباتی و ناامنی در منطقه نیز هستند تا بتوانند حوزه نفوذ خود را گسترش دهند و نقش پررنگی در این مناطق داشته باشند و از منابع عظیم آن استفاده کنند تا امکان قویترکردن حصارهای جغرافیایی خود را از هرگونه آسیب داشته باشند. قدرتهای بزرگ به مناسبات خارجی و فرامنطقهای نگاهی متفاوت از شرایط و حاکمیت داخلی خود دارند و همیشه این احتمال را میدهند که قدرتی دیگر در حال نیرومندسازی ساختاری و وجودی و گاه نظامی است و این موضوع زنگ خطر بزرگی را برای آنها به صدا درمیآورد و اینگونه است که شاید مانع ثبات در منطقهای مهم
با منابع عظیم میشوند.
جمهوری اسلامی ایران که همواره زیر ذرهبین قدرتهای بزرگ جهانی بوده و همیشه مناسبات و روابطش اهمیت داشته است، میتواند با ایجاد روابط دیپلماتیک با کشورهای منطقه و همسایه به پیشبرد اهداف تجاری و اقتصادی خود کمک شایانی کند. شاید وقت آن باشد کمی به دور و بر خودمان توجه بیشتری کنیم تا بتوانیم حاشیه امنیت اقتصادی و سیاسی مطمئنی را برای خود ایجاد کنیم و از ظرفیتهای کشورهای همسایه در زمینههای مختلف سرمایهگذاری و تجاری نهایت استفاده را ببریم تا بازار منطقه را نیز در دست خود بگیریم تا ایران تبدیل به قطبی تأثیرگذارتر از همیشه شود.