تحلیلی بر رشد غیرمتعارف سرقت و خشونت در ایران
گذشتن از جان برای چه؟
محمد آزاد
رفتار نامتعارف شهروندان بیدلیل نیست. عموما انسانها تمایلی به کجکرداری، آزار و سرقت ندارند. با یک محاسبه ساده هر انسانی به این نتیجه خواهد رسید که شغلی متعارف با حقوق و مزایا داشته باشد، سرپناهی و همسری و به زندگی خود بپردازد تا به گرفتاری اعمال خارج از عرف یا سرقت دچار نشود. جامعه انسانها بنا بر تصور کلاسیک چیزی نظیر کالبد انسان است؛ همه اعضا در هماهنگی با یکدیگر حیات طبیعی بدن را پیش میبرند. چنانچه اختلالی در این ساختار زیستی ایجاد شود، بدن عمدتا با نشانهای آن را به صاحب فرمان بدن، بر فرض مثال مغز مخابره میکند تا چارهای برای آن بیندیشد؛ عمدتا در قالب درد، بیخوابی یا تغییرات دیگر. اگر مثل متفکران کلاسیک جامعه را به کالبد زنده شبیه بدانیم، اتفاقات نامتعارف در آن پیامی است به صاحب فرمان جامعه تا چارهای برای آن بیندیشد. بسیاری از مردم ایران امروز از رفتارهای ناهنجار و غیردوستانه در اماکن عمومی متعجب هستند. این را مستند به آمار نمیشود کرد و برآوردی ذهنی از شنیدهها در فضای شبکههای اجتماعی تا جمعهای دوستانه است. اما نمونهها هم وجود دارد. مردی که در بزرگراه نواب بر سر عابرانی که هیچ نمیشناسد و قاعدتا بدی مستقیم به او نکردهاند سنگ سیمانی پرتاب میکند، حامل پیامی به صاحب فرمان جامعه است. صاحب فرمان فقط حکومت نیست هرچند مهمترین آن است؛ چنین نشانههایی را باید مثل دردی در بدن ببیند و برای آن علاجی بیندیشد. اولین کار عموما یافتن ریشه درد است. درد در بدن نیز گرچه محل مشخصی دارد همواره حامل یک پیام مشخص نیست. سرقت و خشونت نیز همینطور. امروز در رسانهها از سرقت اموال عمومی و شدتیافتن معنادار آن میخوانیم. در یک گزارش که روز یکشنبه 26 دی منتشر شد، مدیر حراست شرکت برق منطقهای تهران از افزایش ۵۰درصدی سرقت تجهیزات برقی در استان تهران نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: «در حال حاضر میزان سرقتها سالانه حدود ۱۰ میلیارد تومان است». مسئله منحصر به سرقت نیست و سارق تا حدی بیپروایی دارد که درگیری فیزیکی هم او را از کار باز نمیدارد. به گفته داوود حاجیرحیمی «سرقتهای تجهیزات برقی در یک سال اخیر در کل کشور افزایش یافته که تهران نیز از این مسئله مستثنا نبوده است؛ سرقت در تهران وجود دارد و به دلیل معیشت مردم شاهد افزایش این موضوع نیز هستیم. به دلیل اینکه شبکههای برق در دسترس هستند، افراد به دزدی از تجهیزات برقی اقدام میکنند که خطراتی را نیز برای آنها به دنبال دارد و بعضا شاهد وجود درگیریهایی بین مأموران و حافظان تجهیزات صنعت برق با سارقان هستیم». دزدی از تجهیزات برقی چنان که مورد اشاره این مقام رسمی نیز هست خطرات جانی برای سارق درپی دارد و عقل سلیم هیچکس را به کسب مال در ازای تقدیم جان ترغیب نمیکند. این را که شاهد افزایش رفتارهای -به این معنی- غیرعقلانی در کشور ایران هستیم باید مانند شدیدترین اخطارهای سیستم ایمنی بدن نظیر خونریزی و درد تفسیر کرد نه صرف مشکلات معیشتی. یکی دیگر از مأموران حراست در واکنش به این موضوع گفته است: «این اقدامها را باید شامل تهیه و ابلاغ دستورالعملها و ارائه راهکارهای پیشگیری و بهروزرسانی مستمر آنها، افزایش ضریب حفاظتی تأسیسات و اماکن، تعامل با نیروی انتظامی و پلیس، فرهنگسازی و اطلاعرسانی به مردم، شناسایی مناطق جرمخیز و رصد و مراقبت جدی این مناطق برشمرد». تشخیص مسئله به این صورت ایجاب کاری و حرفهای او است و این دیگر بخشهای حاکمیتی و نیز مجموعه نخبگان ایران هستند که برای چنین معضلاتی اولا منبع را شناسایی کنند و سپس درمانی اساسی برای آن بیندیشند. کار به دزدی علائم راهنمایی و درهای فاضلاب در شهر رسیده است. روز 7 آذرماه معاون مهندسی و توسعه شرکت فاضلاب تهران، سرقت تجهیزات پیمانکاران فاضلاب و دریچههای فاضلاب را معضلی برای این شرکت عنوان کرده و گفته است: «حجم قابل توجهی از تجهیزات پیمانکاران مورد سرقت قرار میگیرد و همین مسئله موجب شده که در تمام مناطق نگهبانان به صورت شبانهروزی حاضر باشند اما باز هم شاهدیم که با وجود نگهبان، درگیریهای فیزیکی با سارقان و سرقت صورت میگیرد» که باز هم صحبت از درگیری فیزیکی و معاوضه سلامت و جان برای کسب اندکی مال است. زنگ خطر به صدا درآمده. مدتهاست که کالبد جامعه نشانههایی از ناآرامی و بیماری مخابره میکند. همین روز گذشته 26 دیماه معاون وزیر کشور گفت سالانه صد هزار اقدام به خودکشی در ایران صورت میگیرد. علائم به هزار زبان سخن میگویند!
رفتار نامتعارف شهروندان بیدلیل نیست. عموما انسانها تمایلی به کجکرداری، آزار و سرقت ندارند. با یک محاسبه ساده هر انسانی به این نتیجه خواهد رسید که شغلی متعارف با حقوق و مزایا داشته باشد، سرپناهی و همسری و به زندگی خود بپردازد تا به گرفتاری اعمال خارج از عرف یا سرقت دچار نشود. جامعه انسانها بنا بر تصور کلاسیک چیزی نظیر کالبد انسان است؛ همه اعضا در هماهنگی با یکدیگر حیات طبیعی بدن را پیش میبرند. چنانچه اختلالی در این ساختار زیستی ایجاد شود، بدن عمدتا با نشانهای آن را به صاحب فرمان بدن، بر فرض مثال مغز مخابره میکند تا چارهای برای آن بیندیشد؛ عمدتا در قالب درد، بیخوابی یا تغییرات دیگر. اگر مثل متفکران کلاسیک جامعه را به کالبد زنده شبیه بدانیم، اتفاقات نامتعارف در آن پیامی است به صاحب فرمان جامعه تا چارهای برای آن بیندیشد. بسیاری از مردم ایران امروز از رفتارهای ناهنجار و غیردوستانه در اماکن عمومی متعجب هستند. این را مستند به آمار نمیشود کرد و برآوردی ذهنی از شنیدهها در فضای شبکههای اجتماعی تا جمعهای دوستانه است. اما نمونهها هم وجود دارد. مردی که در بزرگراه نواب بر سر عابرانی که هیچ نمیشناسد و قاعدتا بدی مستقیم به او نکردهاند سنگ سیمانی پرتاب میکند، حامل پیامی به صاحب فرمان جامعه است. صاحب فرمان فقط حکومت نیست هرچند مهمترین آن است؛ چنین نشانههایی را باید مثل دردی در بدن ببیند و برای آن علاجی بیندیشد. اولین کار عموما یافتن ریشه درد است. درد در بدن نیز گرچه محل مشخصی دارد همواره حامل یک پیام مشخص نیست. سرقت و خشونت نیز همینطور. امروز در رسانهها از سرقت اموال عمومی و شدتیافتن معنادار آن میخوانیم. در یک گزارش که روز یکشنبه 26 دی منتشر شد، مدیر حراست شرکت برق منطقهای تهران از افزایش ۵۰درصدی سرقت تجهیزات برقی در استان تهران نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: «در حال حاضر میزان سرقتها سالانه حدود ۱۰ میلیارد تومان است». مسئله منحصر به سرقت نیست و سارق تا حدی بیپروایی دارد که درگیری فیزیکی هم او را از کار باز نمیدارد. به گفته داوود حاجیرحیمی «سرقتهای تجهیزات برقی در یک سال اخیر در کل کشور افزایش یافته که تهران نیز از این مسئله مستثنا نبوده است؛ سرقت در تهران وجود دارد و به دلیل معیشت مردم شاهد افزایش این موضوع نیز هستیم. به دلیل اینکه شبکههای برق در دسترس هستند، افراد به دزدی از تجهیزات برقی اقدام میکنند که خطراتی را نیز برای آنها به دنبال دارد و بعضا شاهد وجود درگیریهایی بین مأموران و حافظان تجهیزات صنعت برق با سارقان هستیم». دزدی از تجهیزات برقی چنان که مورد اشاره این مقام رسمی نیز هست خطرات جانی برای سارق درپی دارد و عقل سلیم هیچکس را به کسب مال در ازای تقدیم جان ترغیب نمیکند. این را که شاهد افزایش رفتارهای -به این معنی- غیرعقلانی در کشور ایران هستیم باید مانند شدیدترین اخطارهای سیستم ایمنی بدن نظیر خونریزی و درد تفسیر کرد نه صرف مشکلات معیشتی. یکی دیگر از مأموران حراست در واکنش به این موضوع گفته است: «این اقدامها را باید شامل تهیه و ابلاغ دستورالعملها و ارائه راهکارهای پیشگیری و بهروزرسانی مستمر آنها، افزایش ضریب حفاظتی تأسیسات و اماکن، تعامل با نیروی انتظامی و پلیس، فرهنگسازی و اطلاعرسانی به مردم، شناسایی مناطق جرمخیز و رصد و مراقبت جدی این مناطق برشمرد». تشخیص مسئله به این صورت ایجاب کاری و حرفهای او است و این دیگر بخشهای حاکمیتی و نیز مجموعه نخبگان ایران هستند که برای چنین معضلاتی اولا منبع را شناسایی کنند و سپس درمانی اساسی برای آن بیندیشند. کار به دزدی علائم راهنمایی و درهای فاضلاب در شهر رسیده است. روز 7 آذرماه معاون مهندسی و توسعه شرکت فاضلاب تهران، سرقت تجهیزات پیمانکاران فاضلاب و دریچههای فاضلاب را معضلی برای این شرکت عنوان کرده و گفته است: «حجم قابل توجهی از تجهیزات پیمانکاران مورد سرقت قرار میگیرد و همین مسئله موجب شده که در تمام مناطق نگهبانان به صورت شبانهروزی حاضر باشند اما باز هم شاهدیم که با وجود نگهبان، درگیریهای فیزیکی با سارقان و سرقت صورت میگیرد» که باز هم صحبت از درگیری فیزیکی و معاوضه سلامت و جان برای کسب اندکی مال است. زنگ خطر به صدا درآمده. مدتهاست که کالبد جامعه نشانههایی از ناآرامی و بیماری مخابره میکند. همین روز گذشته 26 دیماه معاون وزیر کشور گفت سالانه صد هزار اقدام به خودکشی در ایران صورت میگیرد. علائم به هزار زبان سخن میگویند!