|

نقد لازمه توسعه

پیمان احمدی. سرپرست شرق و شمال شرق تهران

نقد کردن و توجه به آن ، سرمایه ای ارزنده برای اصلاح فرد و جامعه محسوب می شود.آگاهی یافتن از کاستی ها و تلاش برای زدودن آنها ، گامی ارزشمند است در مسیر دستیابی به رستگاری فردی و جامعه ایده آل . غفلت از آنچه که بوده و هست یا خود را به کوری و نادانی زدن ، اوضاع را متحول نمی کند.
انسان خردمند همواره در پی آن است که در مسیر تکامل فرد و جامعه آفت ها، آسیب ها ،کم و کاستی ها را بزداید تا دور از خطا راه بپیماید.از این رو در منطق فرزانگان ، نقد و انتقاد، قدر و قداست ویژه ای دارد این دو مقوله، مخصوصا روحیه نقد پذیری یکی از برترین ویژگی های اخلاقی و اجتماعی به شمار می روند.
خوشبختانه در سال های اخیر شاهد گسترش اهمیت به این فرهنگ در عرصه های گوناگون در سطح کشور هستیم.
رهبر معظم انقلاب در رفیع ترین جایگاه به لحاظ سیاسی و دینی بارها نظرات ارزشمند خویش را در این زمینه حتی در باب جایز بودن نقد از رهبری انقلاب ، بعنوان چراغ راه به این صورت بیان فرموده اند؛ خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت می شوم . نه ، من از اینکه این حرف ها زده نشود ناراحت می شوم.
به اعتقاد مدیران پیشرو امروزه توجه به انتقاد یکی از شیوه های کارآمد مدیریت می باشد. انتقاد مشاوره ای است که مدیران به رایگان از آن برخوردار می شوند. برای مدیران لایق و موفق انتقاد به اندازه پیدا کردن تدابیر راهگشا ارزشمند است. گرایش به مشارکت طلبی یکی از نشانه های بارز آنان است و از باز بودن فضای انتقاد هیچگونه نگرانی ندارند حتی برای محک زدن به عملکرد و اندازه گیری میزان موفقیت دائما خود را در معرض چک و اصلاح قرار می دهند.
لازمه نقادی ، داشتن روحیه چون و چرا کردن است ، دلسوز بودن است ، آگاه و منصف بودن ، مطالعه و شناخت داشتن است ، وابسته نبودن و همه را به یک چشم دیدن ، شجاعت و البته خدا ترس بودن است. مدیران لایق نهایت سعی خود را برای بهره برداری از نقد منطقی به کار می بندند.
اما مدیری که از میزان دانش ، مهارت ، کارآیی و گاهی نیت های نامناسب خویش همچون پذیرش پست صرفا برای سنگین شدن رزومه کاری و... آگاهی دارد و به واسطه شناخت کامل از خویش سر سوزنی اعتماد به نفس ندارد نقد را بر نمی تابد و حتی مشورت پذیر نیست قلم نقاد را خنجر می داند به جای بهره جستن از نقاط مثبت انتقاد ، تمام قد در برابر هر نظری جز رای خود می‌ایستد و اینگونه سبب ساز عقب ماندن می شود.
به واسطه آزادی بیان و باز بودن فضای نقادی ، بحث ، تحلیل و ارائه نظر که در نظام ارزشمند اسلامی و در سایه قانون مترقی و پیشرفته اساسی داریم، شاهد گسترش روزانه نقادی هستیم که البته بعضا منصفانه و منطقی هم نیستند.
تک تک افراد جامعه امکان اعلام نظر درباره امورات مهم و مقامات ارشد نظام را به راحتی دارند اما متاسفانه در جوامع کوچک تر گاهی شاهد مخالفت‌های شدید حتی با نشر بعضی اخبار بسیار معمولی هستیم ، دلخوری ها و انگ‌ها ی عذاب آور نتیجه انجام رسالت اطلاع رسانی در این مواقع خواهد بود.
عنایت به جملات قبل تکلیف ارائه نظر و انتقاد در چنین شرایطی را به خوبی روشن می سازد.
این مدیران خاص مورد نظر از طریق رسانه های صوتی، تصویری،نوشتاری و مجازی انتشار اخبار گوناگون در سطح ملی را ملاحظه کرده و در جریان نقد های آنچنانی از مقام های عالی و ارشد کشور و عکس العمل های اصولی و منطقی آنان نیز قرار می گیرند اما به جای درس گرفتن و الگو برداری از بزرگان ، همچنان انتشار اخبار ناخوشایند مربوط به حیطه کاری شان را دشمنی می‌دانند.
در صورتی که تاثیر مثبت نقد منطقی ، منصفانه ، بی طرف ، از سره دلسوزی به نیت اصلاح امور در جوامع کوچک بسیار بیشتر است.
این حساسیت به انتقاد که دامن گیر اندکی از مدیران محلی شده است نشانه چیست؟ اگر چه کافی نبودن فعالیت مطبوعات محلی ، عدم تلاش در مسیر کم کردن فاصله بین مردم و مدیران ،نبود برنامه به منظور پر رنگ شدن خدمات ارزشمند اغلب مدیران تلاشگر و نپرداختن به کمبود ها و کوتاهی‌های احتمالی در ایجاد این شرایط بی تاثیر نبوده است ، می توان به حساسیت‌های بی دلیل و زیاد از حد ، نداشتن روحیه نقد پذیری و میل به پیروی از رای شخصی، فاصله گرفتن از مردم ، عدم توانایی و کارآیی در حده کفایت، کم‌اطلاع بودن مردم از قانون و حقوق شهروندی و... نیز به عنوان بخشی از دلایل این پدیده نامیمون اشاره داشت.
مدیران محلی در افکار عمومی نمایندگان مسئولین عالی رتبه هستند و از طرفی ارتباطی مستقیم و به مراتب بیشتر از مقامات ارشد با مردم دارند و عملکردشان در هر زمینه به پای نظام و دولت گذاشته می شود لذا واجب و لازم است به رفتار و کردار خویش به خصوص در بعد شخصیت حقوقی عنایتی مضاعف داشته باشند و مراقبت کنند که خدای ناکرده با کم دقتی موجبات قضاوت های ناحق را فراهم نسازند.
عشق به ایران اسلامی ، نظام ارزشی و ملت گرانقدر بی شک از شاخصه های ذاتی فعالان عرصه مطبوعات است و اگر جز این بود فضایی چنین پر زحمت را انتخاب نمی کردند.
فعالان مطبوعات محلی غالبا بومی هستند و در کنار عوامل فوق ، سینه ای مالامال از علاقه به همشهریان و اراده ای راسخ برای خدمت دارند.
قرار گرفتن این احساسات ارزشمند در کنار اطلاعات و اشراف کامل به منطقه باعث ایجاد نگاهی اصولی در رابطه با نیازهای واقعی منطقه در ذهن این افراد می شود در نتیجه مدیران محلی مخصوصا آنانی که غیره بومی هستند می توانند با بهره برداری رایگان از تحلیل ها و نقد های سازنده این افراد بسیاری از مشکلات را تدبیر کنند.
نویسنده معتقد است ؛ می توان میزان محبوبیت ، حده اعتماد به نفس ، نیت باطنی ، مهارت ، کارآیی ، لیاقت و بسیاری از خصوصیات مهم و تاثیر گذار مدیران را با توجه به نوع برخورد آنان با اصحاب رسانه محاسبه کرد.

نقد کردن و توجه به آن ، سرمایه ای ارزنده برای اصلاح فرد و جامعه محسوب می شود.آگاهی یافتن از کاستی ها و تلاش برای زدودن آنها ، گامی ارزشمند است در مسیر دستیابی به رستگاری فردی و جامعه ایده آل . غفلت از آنچه که بوده و هست یا خود را به کوری و نادانی زدن ، اوضاع را متحول نمی کند.
انسان خردمند همواره در پی آن است که در مسیر تکامل فرد و جامعه آفت ها، آسیب ها ،کم و کاستی ها را بزداید تا دور از خطا راه بپیماید.از این رو در منطق فرزانگان ، نقد و انتقاد، قدر و قداست ویژه ای دارد این دو مقوله، مخصوصا روحیه نقد پذیری یکی از برترین ویژگی های اخلاقی و اجتماعی به شمار می روند.
خوشبختانه در سال های اخیر شاهد گسترش اهمیت به این فرهنگ در عرصه های گوناگون در سطح کشور هستیم.
رهبر معظم انقلاب در رفیع ترین جایگاه به لحاظ سیاسی و دینی بارها نظرات ارزشمند خویش را در این زمینه حتی در باب جایز بودن نقد از رهبری انقلاب ، بعنوان چراغ راه به این صورت بیان فرموده اند؛ خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت می شوم . نه ، من از اینکه این حرف ها زده نشود ناراحت می شوم.
به اعتقاد مدیران پیشرو امروزه توجه به انتقاد یکی از شیوه های کارآمد مدیریت می باشد. انتقاد مشاوره ای است که مدیران به رایگان از آن برخوردار می شوند. برای مدیران لایق و موفق انتقاد به اندازه پیدا کردن تدابیر راهگشا ارزشمند است. گرایش به مشارکت طلبی یکی از نشانه های بارز آنان است و از باز بودن فضای انتقاد هیچگونه نگرانی ندارند حتی برای محک زدن به عملکرد و اندازه گیری میزان موفقیت دائما خود را در معرض چک و اصلاح قرار می دهند.
لازمه نقادی ، داشتن روحیه چون و چرا کردن است ، دلسوز بودن است ، آگاه و منصف بودن ، مطالعه و شناخت داشتن است ، وابسته نبودن و همه را به یک چشم دیدن ، شجاعت و البته خدا ترس بودن است. مدیران لایق نهایت سعی خود را برای بهره برداری از نقد منطقی به کار می بندند.
اما مدیری که از میزان دانش ، مهارت ، کارآیی و گاهی نیت های نامناسب خویش همچون پذیرش پست صرفا برای سنگین شدن رزومه کاری و... آگاهی دارد و به واسطه شناخت کامل از خویش سر سوزنی اعتماد به نفس ندارد نقد را بر نمی تابد و حتی مشورت پذیر نیست قلم نقاد را خنجر می داند به جای بهره جستن از نقاط مثبت انتقاد ، تمام قد در برابر هر نظری جز رای خود می‌ایستد و اینگونه سبب ساز عقب ماندن می شود.
به واسطه آزادی بیان و باز بودن فضای نقادی ، بحث ، تحلیل و ارائه نظر که در نظام ارزشمند اسلامی و در سایه قانون مترقی و پیشرفته اساسی داریم، شاهد گسترش روزانه نقادی هستیم که البته بعضا منصفانه و منطقی هم نیستند.
تک تک افراد جامعه امکان اعلام نظر درباره امورات مهم و مقامات ارشد نظام را به راحتی دارند اما متاسفانه در جوامع کوچک تر گاهی شاهد مخالفت‌های شدید حتی با نشر بعضی اخبار بسیار معمولی هستیم ، دلخوری ها و انگ‌ها ی عذاب آور نتیجه انجام رسالت اطلاع رسانی در این مواقع خواهد بود.
عنایت به جملات قبل تکلیف ارائه نظر و انتقاد در چنین شرایطی را به خوبی روشن می سازد.
این مدیران خاص مورد نظر از طریق رسانه های صوتی، تصویری،نوشتاری و مجازی انتشار اخبار گوناگون در سطح ملی را ملاحظه کرده و در جریان نقد های آنچنانی از مقام های عالی و ارشد کشور و عکس العمل های اصولی و منطقی آنان نیز قرار می گیرند اما به جای درس گرفتن و الگو برداری از بزرگان ، همچنان انتشار اخبار ناخوشایند مربوط به حیطه کاری شان را دشمنی می‌دانند.
در صورتی که تاثیر مثبت نقد منطقی ، منصفانه ، بی طرف ، از سره دلسوزی به نیت اصلاح امور در جوامع کوچک بسیار بیشتر است.
این حساسیت به انتقاد که دامن گیر اندکی از مدیران محلی شده است نشانه چیست؟ اگر چه کافی نبودن فعالیت مطبوعات محلی ، عدم تلاش در مسیر کم کردن فاصله بین مردم و مدیران ،نبود برنامه به منظور پر رنگ شدن خدمات ارزشمند اغلب مدیران تلاشگر و نپرداختن به کمبود ها و کوتاهی‌های احتمالی در ایجاد این شرایط بی تاثیر نبوده است ، می توان به حساسیت‌های بی دلیل و زیاد از حد ، نداشتن روحیه نقد پذیری و میل به پیروی از رای شخصی، فاصله گرفتن از مردم ، عدم توانایی و کارآیی در حده کفایت، کم‌اطلاع بودن مردم از قانون و حقوق شهروندی و... نیز به عنوان بخشی از دلایل این پدیده نامیمون اشاره داشت.
مدیران محلی در افکار عمومی نمایندگان مسئولین عالی رتبه هستند و از طرفی ارتباطی مستقیم و به مراتب بیشتر از مقامات ارشد با مردم دارند و عملکردشان در هر زمینه به پای نظام و دولت گذاشته می شود لذا واجب و لازم است به رفتار و کردار خویش به خصوص در بعد شخصیت حقوقی عنایتی مضاعف داشته باشند و مراقبت کنند که خدای ناکرده با کم دقتی موجبات قضاوت های ناحق را فراهم نسازند.
عشق به ایران اسلامی ، نظام ارزشی و ملت گرانقدر بی شک از شاخصه های ذاتی فعالان عرصه مطبوعات است و اگر جز این بود فضایی چنین پر زحمت را انتخاب نمی کردند.
فعالان مطبوعات محلی غالبا بومی هستند و در کنار عوامل فوق ، سینه ای مالامال از علاقه به همشهریان و اراده ای راسخ برای خدمت دارند.
قرار گرفتن این احساسات ارزشمند در کنار اطلاعات و اشراف کامل به منطقه باعث ایجاد نگاهی اصولی در رابطه با نیازهای واقعی منطقه در ذهن این افراد می شود در نتیجه مدیران محلی مخصوصا آنانی که غیره بومی هستند می توانند با بهره برداری رایگان از تحلیل ها و نقد های سازنده این افراد بسیاری از مشکلات را تدبیر کنند.
نویسنده معتقد است ؛ می توان میزان محبوبیت ، حده اعتماد به نفس ، نیت باطنی ، مهارت ، کارآیی ، لیاقت و بسیاری از خصوصیات مهم و تاثیر گذار مدیران را با توجه به نوع برخورد آنان با اصحاب رسانه محاسبه کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها