ناکامیهای عبرتانگیز امارات متحده عربی
ابوالقاسم دلفی. سفیر پیشین ایران در فرانسه
درحالیکه دستگاه تبلیغاتی و چهرهسازی امارات متحده عربی و عربستان سعودی با صرف هزینههای فراوان و بهخدمتگرفتن بنگاههای تبلیغاتی غربی و اروپایی در تلاش برای موجه جلوهدادن راهبردها و سیاستهای محمد بنسلمان و محمد بنزائد در ماجراجوییهای منطقهای هستند، اما واقعیات صحنه عملیاتی حاکی از بهگلنشستن کشتی ناقضان صلح و امنیت منطقه خلیج فارس و آسیای غربی، بهویژه در یمن و لیبی است.حدود پنج سال جنگ مستقیم امارات متحده عربی در یمن و جنگ غیرمستقیم در لیبی، ابوظبی را ناچار به تغییر موضع با انتخاب مسیری برای خلاصی آبرومندانه از بحران کرده است. فدراسیون امارات متحده متشکل از هفت امارت در خلیج فارس (ابوظبی، دوبی، شارجه، عجمان، امالقیون، رأسالخیمه و فجیره) که از جمعیت ۹ میلیونی خود تنها ۸۰۰ هزار نفر آن بومی هستند، دارای ذخایر فوقالعاده بالای تجهیزات نظامی بیارتباط با ظرفیتهای ملیاش بوده و طی دوره چهارساله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ در ردیف چهارمین کشور واردکننده اسلحه دنیا قرار داشته است.محمد بنزائد، ولیعهد امارات که همزمان مسئولیت وزارت دفاع این کشور را نیز عهدهدار است، به اتفاق محمد بنسلمان، همتای سعودی خود، با
راهبرد ناسازگاری با جمهوری اسلامی ایران و اخوانالمسلمین، خط خصومت و تنشزایی در منطقه را در دستور کار خود قرار داده و از سال ۲۰۱۵ جنگ ویرانگری را علیه حوثیهای یمن آغاز کردهاند.هرچند امارات تاکنون بهای سنگینی برای تحرکات نظامی خود در یمن پرداخت کرده و تنها در سپتامبر سال ۲۰۱۵ در اثر اصابت یک فروند موشک به محل استقرار نیروهایشان، یکباره ۴۵ نفر از آنها را از دست داده، اما تاکنون توانستهاند راهبرد نظامی خود را به شریک سعودیشان تحمیل کنند. راهبرد امارات در یمن موجب بههمریختگی و نابسامانی در دولت دستنشانده منصور هادی نیز شده است. هرچند تحت پوشش و با ابزار همین دولت به ظاهر قانونی، عملیات نظامی ویرانگر علیه حوثیها انجام میگیرد. درعینحال، رئیسجمهور همین دولت مستأصل، توانایی استقرار و حکومتکردن در عدن را نیز بهخاطر حمایتهای اماراتیها از جداییطلبان محلی ندارد و فاجعهبارتر اینکه نیروهای اماراتی ترجیح میدهند با شبهنظامیان سلفی که درواقع همان جهادیها یا داعش هستند، برای مقابله با جناح اخوانیهای یمن، مدارا کنند.سرانجام استراتژی اماراتیها به این نقطه منتهی شده که ژوئن سال ۲۰۱۸ ابوظبی با هدف
دستیابی به بندر حدیده که برای تغذیه صنعا، پایتخت و شمال کشور یمن بسیار حیاتی است، به اين منطقه حمله كند.
با تمام این اوصاف و با وجود ماهها حملات ویرانگر، نیروهای ائتلاف قادر به شکستن خط دفاعی این منطقه نشده و ناچار به قبول آتشبس تحت نظارت سازمان ملل متحد شدند. همچنين امارات با ارزیابی شکستهای اخیرش، درصدد کاهش نیروهای نظامی خود در یمن برآمده است. البته به نظر نمیرسد این کاهش نیروها که از فوریه سال ۲۰۲۰ آغاز شده، مانعی در تداوم حمایتهای امارات از جداییطلبان جنوب یمن باشد.از سوی دیگر، ماجراجوییهای محمد بنزائد در لیبی نیز هزینههای سنگینی را به منطقه و امارات متحده تحمیل كرده و این کشور را در آستانه شرایط جدیدی برای تغییر موضع و تغییر وضعیت خود قرار داده است. در شرایط نابسامان و جنگهای متعدد سالهای اخیر بین معارضان لیبیایی که بر سر میراث و ماترک سرهنگ قذافی همچنان در حال نزاع هستند، امارات متحده را نیز با ادعا و بهانه جلوگیری از نفوذ اخوانیها در لیبی وارد این معرکه کرده است.در جریان نابسامانیها و جنگهای داخلی لیبی، وليعهد امارات با قرارگرفتن در کنار ژنرال حفتر درصدد مقابله با گروه اخوانیها و حامیان و همپیمانان خارجی آنها؛ یعنی ترکیه و قطر برآمدند. ابوظبی در دخالتی آشکار و مستقیم در ماه آگوست سال
۲۰۱۴ جنگنده میراژهای ارتش امارات را برای بمباران تریپولی به منطقه اعزام كرد و با وجود تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه کشور لیبی، هلیکوپترهای جنگی امارات که ساخت بلاروس بودند، به ژنرال حفتر اهدا شدند. همانند یمن، بنزائد در لیبی نیز دست به انتخاب خطرناکی در حمایت از نیروهای سلفی زد و تنها با این درک که این گروه توانایی مبارزه با اخوانیها را دارند، از آنان حمايت كرد.در مورد علت و چرایی دخالت امارات و عربستان در تحولات لیبی نظرات مختلفی مطرح است که اصلیترین آن ناظر بر این است که اين دو كشور همانگونه که از کودتای سال ۲۰۱۳ ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر علیه محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب و اخوانی این کشور حمایت کردند، معتقدند که خلیفه حفتر معادل لیبیایی ژنرال سیسی است و میتواند سد محکمی در مقابل نفوذ اخوانیها و قطر در لیبی باشد. ضمنا از این نکته نیز نباید غفلت كرد که هرچند آمریکا بهعنوان بازیگردان و تأمینکننده اصلی تسلیحات جنگی عربستان سعودی و امارات در جنگها و مناقشات ماجراجویانه منطقهای نقش و مسئولیت اساسی ایفا میکند، فرانسه و سلاحهای ساخت این کشور نیز در خدمت جنگ و ویرانگریهای جاری یمن و لیبی قرار
دارند. همچنين فرانسه با دخالتهای سیاسی در بحران لیبی که منجر به معضل پناهندگان و تروریسم شمال آفریقا شده است، توانسته جایگاه خود را در نابسامانیهای خاورمیانه همچنان حفظ كند.
درحالیکه دستگاه تبلیغاتی و چهرهسازی امارات متحده عربی و عربستان سعودی با صرف هزینههای فراوان و بهخدمتگرفتن بنگاههای تبلیغاتی غربی و اروپایی در تلاش برای موجه جلوهدادن راهبردها و سیاستهای محمد بنسلمان و محمد بنزائد در ماجراجوییهای منطقهای هستند، اما واقعیات صحنه عملیاتی حاکی از بهگلنشستن کشتی ناقضان صلح و امنیت منطقه خلیج فارس و آسیای غربی، بهویژه در یمن و لیبی است.حدود پنج سال جنگ مستقیم امارات متحده عربی در یمن و جنگ غیرمستقیم در لیبی، ابوظبی را ناچار به تغییر موضع با انتخاب مسیری برای خلاصی آبرومندانه از بحران کرده است. فدراسیون امارات متحده متشکل از هفت امارت در خلیج فارس (ابوظبی، دوبی، شارجه، عجمان، امالقیون، رأسالخیمه و فجیره) که از جمعیت ۹ میلیونی خود تنها ۸۰۰ هزار نفر آن بومی هستند، دارای ذخایر فوقالعاده بالای تجهیزات نظامی بیارتباط با ظرفیتهای ملیاش بوده و طی دوره چهارساله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ در ردیف چهارمین کشور واردکننده اسلحه دنیا قرار داشته است.محمد بنزائد، ولیعهد امارات که همزمان مسئولیت وزارت دفاع این کشور را نیز عهدهدار است، به اتفاق محمد بنسلمان، همتای سعودی خود، با
راهبرد ناسازگاری با جمهوری اسلامی ایران و اخوانالمسلمین، خط خصومت و تنشزایی در منطقه را در دستور کار خود قرار داده و از سال ۲۰۱۵ جنگ ویرانگری را علیه حوثیهای یمن آغاز کردهاند.هرچند امارات تاکنون بهای سنگینی برای تحرکات نظامی خود در یمن پرداخت کرده و تنها در سپتامبر سال ۲۰۱۵ در اثر اصابت یک فروند موشک به محل استقرار نیروهایشان، یکباره ۴۵ نفر از آنها را از دست داده، اما تاکنون توانستهاند راهبرد نظامی خود را به شریک سعودیشان تحمیل کنند. راهبرد امارات در یمن موجب بههمریختگی و نابسامانی در دولت دستنشانده منصور هادی نیز شده است. هرچند تحت پوشش و با ابزار همین دولت به ظاهر قانونی، عملیات نظامی ویرانگر علیه حوثیها انجام میگیرد. درعینحال، رئیسجمهور همین دولت مستأصل، توانایی استقرار و حکومتکردن در عدن را نیز بهخاطر حمایتهای اماراتیها از جداییطلبان محلی ندارد و فاجعهبارتر اینکه نیروهای اماراتی ترجیح میدهند با شبهنظامیان سلفی که درواقع همان جهادیها یا داعش هستند، برای مقابله با جناح اخوانیهای یمن، مدارا کنند.سرانجام استراتژی اماراتیها به این نقطه منتهی شده که ژوئن سال ۲۰۱۸ ابوظبی با هدف
دستیابی به بندر حدیده که برای تغذیه صنعا، پایتخت و شمال کشور یمن بسیار حیاتی است، به اين منطقه حمله كند.
با تمام این اوصاف و با وجود ماهها حملات ویرانگر، نیروهای ائتلاف قادر به شکستن خط دفاعی این منطقه نشده و ناچار به قبول آتشبس تحت نظارت سازمان ملل متحد شدند. همچنين امارات با ارزیابی شکستهای اخیرش، درصدد کاهش نیروهای نظامی خود در یمن برآمده است. البته به نظر نمیرسد این کاهش نیروها که از فوریه سال ۲۰۲۰ آغاز شده، مانعی در تداوم حمایتهای امارات از جداییطلبان جنوب یمن باشد.از سوی دیگر، ماجراجوییهای محمد بنزائد در لیبی نیز هزینههای سنگینی را به منطقه و امارات متحده تحمیل كرده و این کشور را در آستانه شرایط جدیدی برای تغییر موضع و تغییر وضعیت خود قرار داده است. در شرایط نابسامان و جنگهای متعدد سالهای اخیر بین معارضان لیبیایی که بر سر میراث و ماترک سرهنگ قذافی همچنان در حال نزاع هستند، امارات متحده را نیز با ادعا و بهانه جلوگیری از نفوذ اخوانیها در لیبی وارد این معرکه کرده است.در جریان نابسامانیها و جنگهای داخلی لیبی، وليعهد امارات با قرارگرفتن در کنار ژنرال حفتر درصدد مقابله با گروه اخوانیها و حامیان و همپیمانان خارجی آنها؛ یعنی ترکیه و قطر برآمدند. ابوظبی در دخالتی آشکار و مستقیم در ماه آگوست سال
۲۰۱۴ جنگنده میراژهای ارتش امارات را برای بمباران تریپولی به منطقه اعزام كرد و با وجود تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه کشور لیبی، هلیکوپترهای جنگی امارات که ساخت بلاروس بودند، به ژنرال حفتر اهدا شدند. همانند یمن، بنزائد در لیبی نیز دست به انتخاب خطرناکی در حمایت از نیروهای سلفی زد و تنها با این درک که این گروه توانایی مبارزه با اخوانیها را دارند، از آنان حمايت كرد.در مورد علت و چرایی دخالت امارات و عربستان در تحولات لیبی نظرات مختلفی مطرح است که اصلیترین آن ناظر بر این است که اين دو كشور همانگونه که از کودتای سال ۲۰۱۳ ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر علیه محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب و اخوانی این کشور حمایت کردند، معتقدند که خلیفه حفتر معادل لیبیایی ژنرال سیسی است و میتواند سد محکمی در مقابل نفوذ اخوانیها و قطر در لیبی باشد. ضمنا از این نکته نیز نباید غفلت كرد که هرچند آمریکا بهعنوان بازیگردان و تأمینکننده اصلی تسلیحات جنگی عربستان سعودی و امارات در جنگها و مناقشات ماجراجویانه منطقهای نقش و مسئولیت اساسی ایفا میکند، فرانسه و سلاحهای ساخت این کشور نیز در خدمت جنگ و ویرانگریهای جاری یمن و لیبی قرار
دارند. همچنين فرانسه با دخالتهای سیاسی در بحران لیبی که منجر به معضل پناهندگان و تروریسم شمال آفریقا شده است، توانسته جایگاه خود را در نابسامانیهای خاورمیانه همچنان حفظ كند.