از انتخابات آمریکا تا انتخابات 1400 ایران
احمد خرم.وزیر راه دولت اصلاحات
برای تحلیل و ارائه راهکار مناسب جهت مشارکت حداکثری در انتخابات ریاستجمهوری 1400، ابتدا باید شرایط جاری در تحولات بینالمللی، بهخصوص پایان دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و آغاز فعالیت جو بایدن، رئیسجمهور جدید آمریکا از منظر داخلی اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را مرکز توجه قرار دهیم و پس از بررسی این تحولات، به تحولات مهم داخلی در خرداد سال آینده که انتخابات ریاستجمهوری است، بپردازیم تا به راهکاری منطقی برای مشارکت حداکثری، رقابتیکردن و سلامت در انتخابات برسیم. همانطور که دولتمردان توجه داشتند و نگران انتخابات آمریکا و رویکارآمدن دوباره دونالد ترامپ بودند، مردم هم به این موضوع حساسیت نشان میدادند که با رویکارآمدن جو بایدن در این دوران، شرایط برای روابط خارجی مناسبتر شود که شد و برداشتن تحریمها، بهخصوص تحریمهای بانک مرکزی و نفتی، در دستور کار دولت دموکرات قرار گیرد که امیدواریم همینطور شود. در این میان، تکلیف این دو نوع تحریم باید هرچه زودتر مشخص شود. البته سخنان رئیسجمهوری جدید آمریکا در روز بهدستگرفتن قدرت که تأکید مکرری بر دموکراسی، پرهیز از خشونت، گفتوگو، حقیقتجویی و قانونمداری داشت و بر همکاری و هماهنگی بینالمللی پافشاری کرد، فارغ از اینکه صادقانه این مسائل را مطرح کرده باشد یا نه و اینکه بالاخره برای هر کشوری و ازجمله آمریکا، منافع خود، مملکت و ملتش در رأس قرار دارد یا نه، واقعیت این است که تا حدود بسیاری فضای جهان که به سمت خشونت، قانونگریزی، خودمحوری و ناهماهنگی بینالمللی بود، شکسته شد. با این همه، چندین نکته را باید دراینباره و انتخابات ریاستجمهوری ایران در خرداد سال 1400 مرکز توجه قرار دهیم تا از این دوران به نفع کشورمان ایران استفاده کنیم. اولین نکته اینکه ما اگر با یک دیپلماسی قوی مثل برجام وارد میدان شویم، میتوانیم برنده باشیم. ما در برجام نشان دادیم دیپلماتهای ایرانی میتوانند در مصاف با دیپلماتهای قَدر، توانمند و باسابقه قدرتهای جهان مصاف کنند و در دنیا، احقاق حق ملت ایران را داشته باشند. این مسئله بسیار مهم است و ما باید نقشه راه آینده را تهیه و گامهای پیدرپی را طراحی کنیم که چه اقداماتی میخواهیم انجام دهیم و مردم را هم در جریان بگذاریم. بااینحال، مردم باید با حضور در صحنه، پشتیبان نقشه راه دولت و حاکمیت باشند. بحث دیگر این است که چه فضایی را باید در داخل بسازیم؛ چراکه با فشارهایی که متوجه مردم است، با سوءمدیریتهایی که وجود داشته و دارد و با بیبرنامگیها، اعتماد مردم کاهش چشمگیری داشته است. نکته دوم اینکه اعتماد مردم به مدیران و ادارهکنندگان جامعه باید بازسازی شود. اعتماد مردم به مردم، اعتمادی است که در بدنه جامعه میان آحاد مختلف جامعه وجود دارد و به دلیل رهاکردن آن و اینکه هرکسی هر کاری دلش میخواهد درباره هموطنان خود روا میدارد، دیگر جلودار آنها نیستند و این امر باعث ازدسترفتن اعتماد مردم به مردم میشود. بر همین اساس، بدون کنترل اقتصاد کشور و برخورد با متخلفان و مجریان، اعتماد مردم به مردم افول خواهد کرد. بازار را وقتی کنترل نکردید، همه نسبت به هم بدبین میشوند و اعتمادشان از دست میرود؛ ضمن اینکه وقتی در تعارض منافع مردم و منافع جناحی و منافع دستگاه، منافع حزبی و فردی را بر منافع مردم ترجیح میدهیم، به اعتماد مردم به مردم خدشه وارد میشود که این مهم متأسفانه در مقایسه با دهههای اول انقلاب کاهش پیدا کرده؛ یعنی اخلاق افول پیدا کرده است. کلنجاررفتن مدیران و قوا (مجریه، قضائیه و مقننه) با یکدیگر، اعتماد مسئولان به مسئولان را مخدوش میکند؛ «همه عیب خلق دیدن، نه مروت است و مردی/ نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری». بههرحال، اولین کاری که باید هرکس در هر سمت و موقعیتی که هست انجام دهد، نقد از خود، دوم شنیدن نقد دیگران و سوم نقد از دیگران است. ما خودمان را عادت دادهایم که فقط دیگران را نقد کنیم و در واقع، نقد خود و پذیرش نقد دیگران را فراموش کردهایم. نکته سوم درباره انتخابات ریاستجمهوری سال 1400، راهکار مشارکت حداکثری انتخابات است. در این میان، آنچه مورد تأکید است، این است که پرهیز از تکقطبیکردن و یکجناحیکردن انتخابات، بر مشارکت مردم در انتخابات تأثیر خواهد داشت. بیانگیزگی مدیران، بیتفاوتی نسبت به انجام وظایف و اولویتدادن به حل مشکلات کشور و گرفتاریهای مردم و دغدغه مردم و عشق خدمت به مردم و عشق به وطن، جای خود را به عشق به میز، پست و مقام، زندگی اشرافی و تمکن مالی از راههای حلال و حرام میدهد و اعتماد میان مدیران کشور (اعتماد مدیران به مدیران) نیز رو به افول میگذارد. در این میان، برخورد حذفی با رقیب، مشارکت در انتخابات را بهشدت پایین خواهد آورد. ردصلاحیتهای گسترده و میدان را برای آدمهای با اندازه و مقدار پایین و کوچک با قد و اندازه متوسط و پایین آمادهکردن، نهتنها در قد و اندازه سرزمین پهناور ایران نیست، بلکه مشارکت در انتخابات را نیز پایین میآورد و به وحدت و انسجام ملی لطمه و خدشه وارد میکند. بااینحال، معتقدم انتخابات باید دوقطبی شود و دوقطبی هم رقابت بین شاخصترین افراد دو طرف -برترینها- باشد که در این شرایط، انتخابات پرشوری خواهیم داشت. البته میدانم جریان اصلاحات این شاخص را دارد. دولت هفتم و هشتم و آن فضایی که حاکم بود، نتیجه بهمیدانآمدن برترین اصلاحطلب (آقای خاتمی) بود و کاندیدای شاخص اصولگرایان نیز آقای ناطقنوری -سال 76- بود که به میدان آمدند. حضور شاخصترین افراد در میدان، علاوه بر اینکه ورق انتخابات را برگرداند و شور و هیجان انتخاباتی را شکل داد، موجب شد شاهد مشارکت و رقابت حداکثری باشیم که همین موضوع موجب افزایش اعتماد شد و اعتماد مردم به حاکمیت، اعتماد مردم به مردم و اعتماد مسئولان به مسئولان و در یک کلام، امید جدیدی را به جامعه پمپاژ کرد. در واقع، وقتی انتخابات رقابتی و سلامت انتخابات تضمین شد، شور و شعف و روح مشارکت هم زنده شد که اینها همه تضمینکننده منافع مردم هستند. بر همین اساس، خط قرمز خداوند، منافع مردم است؛ نه منافع حاکمیت و دولت، نه منافع حزبی و نه منافع باندی و گروهی و فردی است. به عبارت دیگر، خط قرمز را باید خدایی تعریف کرد. هرکدام از اینها که با منافع مردم تعارض داشته باشد، باطل است. خداوند در آیه 17 سوره رعد، خط قرمز خود را مشخص کرده است: «کَذالِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذالِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ» معنای این آیه این است که «آنچه منافع مردم را تأمین و تضمین کند، در زمین ماندنی است». حال اگر بخواهم سخنان خود را در یک کلام خلاصه کنم، باید گفت اگر اصلاحطلبان و اصولگرایان، برترین و شاخصترین کاندیدای خود را برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بفرستند، به نفع مردم و مملکت است. دوقطبیبودن و رقابت میان شاخصها و برترینها، موجب رقابتیشدن انتخابات، افزایش مشارکت، اعتماد و امید مردم خواهد شد. بااینحال، شاید این پرسش مطرح شود که برای برونرفت از مشارکتنکردن و راهکار مشارکت حداکثری چه کار باید کنیم؟ علاوه بر همکاریهای پیشگفته، اول برای برونرفت از مشقت معیشتی مردم باید برنامهای عملیاتی ارائه شود، دوم ثبات اقتصادی را نوید دهیم، سوم رفع بیکاری و نوید منطقیشدن نرخ بیکاری، چهارم کوچکسازی دستگاهها و سازمانهای دولتی و حاکمیتی، پنجم تعامل بینالمللی، ششم کاهش قیمت ارز از سوی دولت و حاکمیت -نه کاهش نمایشی برای انتخابات، بلکه تثبیت و پایدارکردن قیمت ارز و حفظ تقویت ارزش پول ملی-، هفتم تغییر ریل حرکت اقتصادی از اقتصاد دلالی و برچیدن آن و استقرار اقتصاد بر پایه تولید صنعتی و خدمات مولد است. در انتخابات ریاستجمهوری، اگر این مسائل را منظور نظر قرار دهند، انتخابات با مشارکت بالا خواهد بود؛ در غیر این صورت، پیشبینی میشود که مشارکت در پایینترین حد بعد از انقلاب باشد. جز انتخابات قبلی، آخرین انتخاباتی که مشارکت زیر ۵۰ درصد بود، مشارکت همه انتخابات ۴۰ سال گذشته بالای ۵۰ درصد بود. بههرحال، امیدواریم همه با اتحاد و انسجام و با لحاظکردن منافع مردم، به سمت مشارکت بیش از ۶۰ تا ۷۰درصدی گام برداریم. پیشتاز این حرکت باید دولت و حاکمیت باشند.
برای تحلیل و ارائه راهکار مناسب جهت مشارکت حداکثری در انتخابات ریاستجمهوری 1400، ابتدا باید شرایط جاری در تحولات بینالمللی، بهخصوص پایان دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و آغاز فعالیت جو بایدن، رئیسجمهور جدید آمریکا از منظر داخلی اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را مرکز توجه قرار دهیم و پس از بررسی این تحولات، به تحولات مهم داخلی در خرداد سال آینده که انتخابات ریاستجمهوری است، بپردازیم تا به راهکاری منطقی برای مشارکت حداکثری، رقابتیکردن و سلامت در انتخابات برسیم. همانطور که دولتمردان توجه داشتند و نگران انتخابات آمریکا و رویکارآمدن دوباره دونالد ترامپ بودند، مردم هم به این موضوع حساسیت نشان میدادند که با رویکارآمدن جو بایدن در این دوران، شرایط برای روابط خارجی مناسبتر شود که شد و برداشتن تحریمها، بهخصوص تحریمهای بانک مرکزی و نفتی، در دستور کار دولت دموکرات قرار گیرد که امیدواریم همینطور شود. در این میان، تکلیف این دو نوع تحریم باید هرچه زودتر مشخص شود. البته سخنان رئیسجمهوری جدید آمریکا در روز بهدستگرفتن قدرت که تأکید مکرری بر دموکراسی، پرهیز از خشونت، گفتوگو، حقیقتجویی و قانونمداری داشت و بر همکاری و هماهنگی بینالمللی پافشاری کرد، فارغ از اینکه صادقانه این مسائل را مطرح کرده باشد یا نه و اینکه بالاخره برای هر کشوری و ازجمله آمریکا، منافع خود، مملکت و ملتش در رأس قرار دارد یا نه، واقعیت این است که تا حدود بسیاری فضای جهان که به سمت خشونت، قانونگریزی، خودمحوری و ناهماهنگی بینالمللی بود، شکسته شد. با این همه، چندین نکته را باید دراینباره و انتخابات ریاستجمهوری ایران در خرداد سال 1400 مرکز توجه قرار دهیم تا از این دوران به نفع کشورمان ایران استفاده کنیم. اولین نکته اینکه ما اگر با یک دیپلماسی قوی مثل برجام وارد میدان شویم، میتوانیم برنده باشیم. ما در برجام نشان دادیم دیپلماتهای ایرانی میتوانند در مصاف با دیپلماتهای قَدر، توانمند و باسابقه قدرتهای جهان مصاف کنند و در دنیا، احقاق حق ملت ایران را داشته باشند. این مسئله بسیار مهم است و ما باید نقشه راه آینده را تهیه و گامهای پیدرپی را طراحی کنیم که چه اقداماتی میخواهیم انجام دهیم و مردم را هم در جریان بگذاریم. بااینحال، مردم باید با حضور در صحنه، پشتیبان نقشه راه دولت و حاکمیت باشند. بحث دیگر این است که چه فضایی را باید در داخل بسازیم؛ چراکه با فشارهایی که متوجه مردم است، با سوءمدیریتهایی که وجود داشته و دارد و با بیبرنامگیها، اعتماد مردم کاهش چشمگیری داشته است. نکته دوم اینکه اعتماد مردم به مدیران و ادارهکنندگان جامعه باید بازسازی شود. اعتماد مردم به مردم، اعتمادی است که در بدنه جامعه میان آحاد مختلف جامعه وجود دارد و به دلیل رهاکردن آن و اینکه هرکسی هر کاری دلش میخواهد درباره هموطنان خود روا میدارد، دیگر جلودار آنها نیستند و این امر باعث ازدسترفتن اعتماد مردم به مردم میشود. بر همین اساس، بدون کنترل اقتصاد کشور و برخورد با متخلفان و مجریان، اعتماد مردم به مردم افول خواهد کرد. بازار را وقتی کنترل نکردید، همه نسبت به هم بدبین میشوند و اعتمادشان از دست میرود؛ ضمن اینکه وقتی در تعارض منافع مردم و منافع جناحی و منافع دستگاه، منافع حزبی و فردی را بر منافع مردم ترجیح میدهیم، به اعتماد مردم به مردم خدشه وارد میشود که این مهم متأسفانه در مقایسه با دهههای اول انقلاب کاهش پیدا کرده؛ یعنی اخلاق افول پیدا کرده است. کلنجاررفتن مدیران و قوا (مجریه، قضائیه و مقننه) با یکدیگر، اعتماد مسئولان به مسئولان را مخدوش میکند؛ «همه عیب خلق دیدن، نه مروت است و مردی/ نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری». بههرحال، اولین کاری که باید هرکس در هر سمت و موقعیتی که هست انجام دهد، نقد از خود، دوم شنیدن نقد دیگران و سوم نقد از دیگران است. ما خودمان را عادت دادهایم که فقط دیگران را نقد کنیم و در واقع، نقد خود و پذیرش نقد دیگران را فراموش کردهایم. نکته سوم درباره انتخابات ریاستجمهوری سال 1400، راهکار مشارکت حداکثری انتخابات است. در این میان، آنچه مورد تأکید است، این است که پرهیز از تکقطبیکردن و یکجناحیکردن انتخابات، بر مشارکت مردم در انتخابات تأثیر خواهد داشت. بیانگیزگی مدیران، بیتفاوتی نسبت به انجام وظایف و اولویتدادن به حل مشکلات کشور و گرفتاریهای مردم و دغدغه مردم و عشق خدمت به مردم و عشق به وطن، جای خود را به عشق به میز، پست و مقام، زندگی اشرافی و تمکن مالی از راههای حلال و حرام میدهد و اعتماد میان مدیران کشور (اعتماد مدیران به مدیران) نیز رو به افول میگذارد. در این میان، برخورد حذفی با رقیب، مشارکت در انتخابات را بهشدت پایین خواهد آورد. ردصلاحیتهای گسترده و میدان را برای آدمهای با اندازه و مقدار پایین و کوچک با قد و اندازه متوسط و پایین آمادهکردن، نهتنها در قد و اندازه سرزمین پهناور ایران نیست، بلکه مشارکت در انتخابات را نیز پایین میآورد و به وحدت و انسجام ملی لطمه و خدشه وارد میکند. بااینحال، معتقدم انتخابات باید دوقطبی شود و دوقطبی هم رقابت بین شاخصترین افراد دو طرف -برترینها- باشد که در این شرایط، انتخابات پرشوری خواهیم داشت. البته میدانم جریان اصلاحات این شاخص را دارد. دولت هفتم و هشتم و آن فضایی که حاکم بود، نتیجه بهمیدانآمدن برترین اصلاحطلب (آقای خاتمی) بود و کاندیدای شاخص اصولگرایان نیز آقای ناطقنوری -سال 76- بود که به میدان آمدند. حضور شاخصترین افراد در میدان، علاوه بر اینکه ورق انتخابات را برگرداند و شور و هیجان انتخاباتی را شکل داد، موجب شد شاهد مشارکت و رقابت حداکثری باشیم که همین موضوع موجب افزایش اعتماد شد و اعتماد مردم به حاکمیت، اعتماد مردم به مردم و اعتماد مسئولان به مسئولان و در یک کلام، امید جدیدی را به جامعه پمپاژ کرد. در واقع، وقتی انتخابات رقابتی و سلامت انتخابات تضمین شد، شور و شعف و روح مشارکت هم زنده شد که اینها همه تضمینکننده منافع مردم هستند. بر همین اساس، خط قرمز خداوند، منافع مردم است؛ نه منافع حاکمیت و دولت، نه منافع حزبی و نه منافع باندی و گروهی و فردی است. به عبارت دیگر، خط قرمز را باید خدایی تعریف کرد. هرکدام از اینها که با منافع مردم تعارض داشته باشد، باطل است. خداوند در آیه 17 سوره رعد، خط قرمز خود را مشخص کرده است: «کَذالِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذالِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ» معنای این آیه این است که «آنچه منافع مردم را تأمین و تضمین کند، در زمین ماندنی است». حال اگر بخواهم سخنان خود را در یک کلام خلاصه کنم، باید گفت اگر اصلاحطلبان و اصولگرایان، برترین و شاخصترین کاندیدای خود را برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بفرستند، به نفع مردم و مملکت است. دوقطبیبودن و رقابت میان شاخصها و برترینها، موجب رقابتیشدن انتخابات، افزایش مشارکت، اعتماد و امید مردم خواهد شد. بااینحال، شاید این پرسش مطرح شود که برای برونرفت از مشارکتنکردن و راهکار مشارکت حداکثری چه کار باید کنیم؟ علاوه بر همکاریهای پیشگفته، اول برای برونرفت از مشقت معیشتی مردم باید برنامهای عملیاتی ارائه شود، دوم ثبات اقتصادی را نوید دهیم، سوم رفع بیکاری و نوید منطقیشدن نرخ بیکاری، چهارم کوچکسازی دستگاهها و سازمانهای دولتی و حاکمیتی، پنجم تعامل بینالمللی، ششم کاهش قیمت ارز از سوی دولت و حاکمیت -نه کاهش نمایشی برای انتخابات، بلکه تثبیت و پایدارکردن قیمت ارز و حفظ تقویت ارزش پول ملی-، هفتم تغییر ریل حرکت اقتصادی از اقتصاد دلالی و برچیدن آن و استقرار اقتصاد بر پایه تولید صنعتی و خدمات مولد است. در انتخابات ریاستجمهوری، اگر این مسائل را منظور نظر قرار دهند، انتخابات با مشارکت بالا خواهد بود؛ در غیر این صورت، پیشبینی میشود که مشارکت در پایینترین حد بعد از انقلاب باشد. جز انتخابات قبلی، آخرین انتخاباتی که مشارکت زیر ۵۰ درصد بود، مشارکت همه انتخابات ۴۰ سال گذشته بالای ۵۰ درصد بود. بههرحال، امیدواریم همه با اتحاد و انسجام و با لحاظکردن منافع مردم، به سمت مشارکت بیش از ۶۰ تا ۷۰درصدی گام برداریم. پیشتاز این حرکت باید دولت و حاکمیت باشند.